طلحه و زبیر با ادبیات دینی مقابل امام ایستادند

جریان اشرافیت در فاصله 25 سال میان رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام)، در جامعه مسلمانان پا گرفت. مدل زندگی یاران ساده‎زیست پیامبر(صلی الله علیه وآله)، کم‎کم تغییر کرد و حتی برخی از صحابه اسم و رسم‎دار، گرفتار ملزومات زندگی اشرافی و خانه‎‎های ییلاقی و قشلاقی شدند. بعضی یاران پیامبر عادت کرده بودند اجر سابقه و مبارزات‎شان را با خزانه بیت‎المال حساب کنند. اما مردم که حکومت سه خلیفه انتصابی را تجربه کرده بودند، این‎بار علی(علیه السلام) را انتخاب کردند و این برای عافیت‎طلبانی که میان پست و مقام‎های حکومتی دنبال سهم خود بودند، گران تمام شد. مردی که گفت: «بیت‎المال را به صاحبان حقیقی‎اش برمی‎گردانم، حتی اگر کابین زنان‎تان کرده باشید» به کسی باج نمی‎داد و فتنه جمل از همین‎جا آغاز شد. شکل‎گیری فتنه جمل و برخورد امیرالمؤمنین(علیه السلام) با فتنه‎گران محور گفت‎وگوی پنجره با مهدی همازاده یکی از طلبه‎‎های خوش فکر حوزه علمیه قم است.

امثال طلحه و زبیر، کجای راه از خط اصیل اسلام و پیامبر(صلی الله علیه وآله) جدا شدند؟ نقطه آغاز این انحراف کجاست؟
در تغییر خط و مشی طلحه و زبیر دو عامل دخیل است. عامل اول تغییر و تحولی است که در سبک زندگی‎شان اتفاق می افتد. در دوران کوتاهی بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله) زندگی این‎‎ها کاملا اشرافی می‎شود. در فهرست اموال و دارایی‎‎های صحابه در تواریخ معتبر ارقام و کالا‎هایی نوشته شده که چشمگیر و ویژه است. مثلا درباره عبدالرحمان بن عوف که یکی از اعضای شورای شش‎نفره تعیین خلیفه سوم و یکی از 10 نفری است که اهل سنت درباره آن‎‎ها حدیث عشره مبشره را نقل کردند، آمده که «اکثرهم قریش کلهم مالا» یعنی اموالش از همه قریش بیشتر بود. طلحه و زبیر هم در همین ردیف بودند. نوه طلحه می‎گوید پدربزرگ من مرد، در حالی‎که 30 میلیون مال از خودش بر جای گذاشت. این رقم برای آن زمان خیلی زیاد است.
این ثروت در مدت کوتاهی بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله) چطور برای صحابه انباشته شد؟
قبل از دوره خلافت حضرت امیر(علیه السلام) ، نظام دیوانی برای پرداخت بیت‎المال گذاشته شد که روش و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) را تغییر داد. یعنی به‎جای این‎که همه به‎صورت مساوی از بیت‎المال بهره‎مند شوند، براساس سابقه مسلمانی، به افراد سهم بیت‎المال پرداخت می‎شد و مثلا «بدریون» را بر «احدیون» مقدم می دانستند و «احدیون» را بر «خیبریون»؛ اگر سابقه دو صحابه با هم برابر بود، مهاجرین را بر انصار مقدم گرفته و نظامی این چنینی در پرداخت بیت‎المال تدوین شد. با توجه به سرریزشدن غنایم فتوحات و ثروتی که در پایتخت جمع شده بود، صحابه به‎ویژه سابقه‎دار‎ها بهره‎‎ای بسیار از این نظام تقسیم بیت‎المال ‎بردند که در رأس آن‎‎ها هم عایشه بود، با مقرری 12 هزار دینار.
خدمات زبیر برای اسلام در دوره پیامبر(صلی الله علیه وآله) ویژه است. چطور چنین آدمی به این راحتی دچار انحراف می‎شود؟
بله. زبیر پنجمین فردی است که اسلام ‎آورد، از معدود افرادی است که در جنگ احد تا آخرین لحظه کنار پیامبر(صلی الله علیه وآله) ‎ماند. بعد از رحلت پیامبر و در جریان تعیین خلیفه به نفع خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام) شمشیر کشید و جزو چند نفری بود که در خانه حضرت زهرا(س) برای ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) متحصن شد. کسی که در زمان وصیت زهرا(س) بر بالین آن حضرت نشسته بود. او به این حد در خاندان اهل‎بیت(علیه السلام)، شیعه خاص تلقی می‎شد و حتی زمان تعیین خلیفه سوم نیز تنها کسی بود که در شورای شش نفره، به‎نفع امیرالمؤمنین(علیه السلام) رأی داد. یعنی تا آن موقع هم هنوز پای کار حضرت هست. اما این شیوه پرداخت بیت‎المال که از زمان خلیفه دوم پایه‎گذاری شد و در زمان خلیفه سوم به اوج رسید، کم کم مدل زندگی و به تبع آن، مرام و مشرب او را تغییر داد. اما چون فرد به مرور زمان گرفتار می‎شود، تشخیص این ابتلا و انحراف برایش مشکل شد.
تازه در زمان خلیفه سوم نوع تفویض حکومت هم فساد دیگری به‎بار آورده بود. در مصر برادر رضاعی خلیفه استاندار بود. برادر مادری خلیفه استاندار کوفه بود. پسرخاله 25 ساله خلیفه استاندار بصره شد. در شام معاویه ماند و در پایتخت هم مروان بن حکم که هم خودش و هم پدرش مطرود پیامبر(صلی الله علیه وآله) بودند، همه کاره عثمان محسوب می شدند. یعنی هم فساد سیاسی تبارگرایی و حزب‎گرایی در اعطای مناصب و مسئولیت‎‎ها فاسدکننده بود و هم بذل و بخشش‎‎ها و پرداخت‎‎های حساب نشده به اطرافیان دستگاه خلافت. پول‎‎های هنگفتی از بیت‎المال به‎عنوان صله رحم پرداخت می‎شد و این روش کار را به جایی رساند که قبح زندگی اشرافی و تجملی ریخت و حتی کسی مثل زبیر با آن سوابق و مجاهدت‎‎ها به چنین زندگی آلوده شد. طبیعتا کسی که به این زندگی آلوده شود بعد که امیرالمؤمنین(علیه السلام) به خلافت می‎رسد و خطبه می‎خواند و تهدید می‎کند که من این اموال را از شما پس می‎گیرم، این مسئله برایش خوشایند نیست. دلیل دوم هم مسئله آقازاده‎‎ها است. پدیده آقازادگی در عملکرد صحابه و حتی در شکل‎گیری تاریخ صدر اسلام بسیار جدی بود. درباره زبیر حدیث داریم که زبیر منا اهل البیت بود تا این‎که پسرش عبدالله بزرگ شد. او که بزرگ شد، پدرش را از ما برگرداند. پسر زبیر کسی است که در غائله جمل نقش ویژه‎ای ایفا کرد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) زبیر را خواست و قبل از جمل با او صحبت کرد؛ زبیر از جنگ با علی(علیه السلام) منصرف شد اما پسر او تحریکش کرد که بمان. زبیر گفت: «من قسم خوردم که با علی نجنگم» و اما عبدالله می‎گوید: «کفاره قسم، آزاد کردن برده است» و برده‎اش را آزاد می‎کند تا زبیر را همچنان نگه دارد.
یعنی همه اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) در تشخیص حق درمانده بودند؟ همه گرفتار این جریان شده بودند؟
این‎طور نبود که همه صحابه مقابل امیرالمؤمنین(علیه السلام) شمشیر برداشته باشند. قشر قابل‎توجهی از صحابه هم سکوت معناداری اختیار کردند. مثل سعد بن ابی وقاص، اسامه بن زید همان فرمانده 19 ساله لشگر اسلام، حصان بن ثابت، زید بن ثابت و... نقل کرده اند که وقتی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مسجد مدینه برای جنگ جمل خطبه خواند و مردم را به این جنگ دعوت کرد، فقط شش نفر از صحابه لبیک گفتند. در سیره نوشته که مردم مدینه می‎گفتند به خدا ما نمی‎دانیم باید چه کار کنیم؟ منتظر می‎مانیم تا وضعیت روشن شود. این تازه اوضاع پایتخت سرزمین پهناور اسلامی در ابتدای حکومت علی(علیه السلام) بود. یعنی بخش قابل‎توجهی از صحابه هم در قضایای جمل جزو برکنار ماندگان و قاعدین و ساکتین بودند. به تعبیر امیرالمؤمنین(علیه السلام) این‎‎ها افرادی بودند که باطل را یاری نکردند، ولی حق را خوار کردند. وقتی امیرالمؤمنین(علیه السلام) از مدینه برای جنگ جمل خارج شد، تأثیر موضع‎گیری صحابه این بود که مردم از مدینه بیرون نیامدند و حضرت مجبور شد مالک اشتر و ابن عباس و محمدبن ابی بکر و عمار یاسر را به کوفه بفرستد تا کوفیان را تحریک کنند. کوفیان هم تحت تأثیر عملکرد صحابه و فتوا‎های ابوموسی اشعری به جنگ نیامدند و حضرت مجبورشد امام حسن را بفرستد و در نهایت 12هزار نفر با زور و ضرب آمدند. این آمار را وقتی با آمار 90 هزار نفری جنگ صفین مقایسه کنیم، فضای شبهه و تردید سنگین جنگ جمل روشن می‎شود.
چرا تشخیص، تا این حد برای مردم و حتی یاران پیامبر سخت شده بود؟
چون این حضرات [طلحه و زیبر] با ادبیاتی کاملا دینی، مقابل امام ایستادند. در دیدار خصوصی با علی(علیه السلام) می‎گفتند چرا تازه به دوران‎رسیده‎‎هایی مثل مالک اشتر و محمدبن ابی بکر و اشعث را به‎عنوان کارگزار به‎کار می‎گیری، ولی من طلحه و من زبیر را با این همه سابقه کنار گذاشته‎ای؟ چون می‎دیدند که واقعا کنار گذاشته شده‎اند. جوانان انقلابی پرشور کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) را گرفته‎اند و امام به آن‎‎ها توجه می‎کند، ولی به طلحه و زبیر‎ها بی‎اعتناست و خود آن ها هم می‎فهمیدند این کار امیرالمؤمنین(علیه السلام) چه معنایی دارد. اما در میدان جنگ این چیز‎ها را نمی‎گفتند. می‎گفتند: «در ماه حرام و در شهر حرام، بدون رضایت خلیفه وارد خانه او شدند و خونش را ریختند. ما برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده‎ایم و می‎خواهیم در امت پیامبر اصلاح کنیم.» به قرآن و فرمایشات پیامبر تمسک می‎‎کردند. فضای مردمی هم کاملا متأثر از این قضیه بود. مثلا در جنگ جمل که عایشه خطبه خواند، حتی عده‎ای از لشگر عثمان بن حنیف استاندار علی(علیه السلام) در بصره هم جدا شدند و به لشگر عایشه پیوستند. عایشه سراغ خواص بصره هم رفت که کنار نشسته بودند و نمی‎خواستند در جنگ شرکت کنند - رفت.
مدل برخورد امیرالمؤمنین(علیه السلام) با اصحاب جمل چگونه است؟
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این ماجرا با چند مدل از آدم‎‎ها مواجه است. به همین دلیل برخورد ایشان هم متفاوت است. برخورد با کسی مثل عایشه با آن نفوذ و جایگاه اجتماعی طبیعتا هزینه‎بر است و راحت نیست. قتل خلیفه سوم که جایگاه و مقبولیت عایشه را به هیچ‎وجه نداشت و اقتدارش را میان بنی امیه از دست داده بود، پیراهن خونی‎اش این‎قدر برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) مصیبت آفرید و بهانه قیام و اختلاف شد. چه برسد به این‎که مثلا چادر خونی عایشه علم شود. عمار یاسر می‎گوید اصل و منشأ فتنه جمل، او بود. 16 هزار و 690 نفر آمار کشته‎شدگان جمل است. این آمار در قیاس با جمعیت آن روز، آمار بالایی است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) با کسی که مسبب این همه خون بود، چطور برخورد کرد؟ 40 نفر از زنان بصره را با لباس مردانه به‎عنوان محافظ، اطراف شتر او قرار داد و او را همراه با محمدبن ابی بکر برادرش به مدینه برگرداند. همین برخورد باعث شد عایشه همان‎جا خطبه خواند و گفت: «مردم هرچه بود بین من و علی بود، شما از علی اطاعت کنید. او از نیکوکاران است.» در فتنه‎های بعدی مثل نهروان هم که زمینه ورود عایشه فراهم است، وارد نمی‎شود. عایشه تا زمان بیعت‎گیری برای یزید هم زنده است، اما تا وقتی‎که امیرالمؤمنین(علیه السلام) هست، او دیگر ساکت است. خب این اثر برخورد علی(علیه السلام) است.
جایگاه ام المؤمنین اقتضای چنین برخوردی را داشت، اما درباره طلحه و زبیر چطور؟ امام با سران فتنه جمل چه برخوردی دارد؟
ایشان با طلحه و زبیر هم چون تفاوت شخصیتی داشتند، دو جور برخورد می‎کند. با طلحه چون آدم لجوجی است، غیرمستقیم وارد مذاکره می‎شود. عبدالله بن عباس را می‎فرستد و وقتی می‎بیند که او همراه نمی‎شود، رهایش می‎کند. اما با زبیر این‎طور نیست. بعد از این‎که مذاکرات با واسطه به نتیجه نمی‎رسد، خودش زبیر را احضار و با او صحبت می‎کند. تا لحظات آخر، نهایت سعی را می‎کند که زبیر را برگرداند. حتی به کشنده و قاتل زبیر وعده آتش می‎دهد. اما با طلحه قاطعانه برخورد می‎کند. این در فاز برخورد عملی است. اما در فاز روشنگری و تبیین، کاملا شفاف عمل می‎کند. خطبه‎‎های متعدد می‎خواند. بهانه‎‎هایی که سران جمل و صفین و نهروانی‎‎ها علیه حضرت می‎تراشند را نقل می‎کند و به آن‎ها جواب می‎دهد. در این بخش قضیه، اصلا حاضر نیست کوتاه بیاید. در سیره پیامبر هم این مدل را داریم. حضرت با یهودیان قاطعانه برخورد می‎کند. اما با کسی مثل عبدالله بن ابی این‎طور نیست. کشتن عبدالله بن ابی در قلب مدینه خیلی راحت‎تر از کشتن سران یهود در چند کیلومتری مدینه بود. اما حضرت حاضر نیست این کار را کند، چون پیش از ورود پیامبر به مدینه، تاج ریاست ابن ابی آماده شده بود. در نمازجمعه‎‎ها جایگاه مخصوص برای نشستن داشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) در زمان مقتضی برچسب نفاق را روی پیشانی ابن ابی چسباند و سوره منافقون هم همان‎موقع نازل شد. یعنی پیامبر(صلی الله علیه وآله) ابایی نداشت که بگوید این آدم منافق است و نفاق او را برای مردم رو کند منتها در شیوه برخورد طور دیگری عمل کرد. بعد از نزول آیات سوره منافقون عده‎ای خدمت پیامبر رفتند و گفتند: اجازه دهید عبدالله بن ابی را بکشیم. حضرت نمی‎فرمایند کشتن او جایز نیست، بلکه می‎فرمایند: «می‎ترسم بگویند محمد اصحاب خود را می‎کشد.» حضرت نگران بازتاب خارجی این قضیه بود، که در خارج مدینه این صحابه‎کشی چه بازتابی پیدا می‎کند؟ البته بعد‎ها به‎تدریج محبوبیت و نفوذ ابن ابی بر اثر برخورد کریمانه پیامبر و روشنگری‎‎هایی که با قرآن داشتند، از بین رفت. کار به‎جایی رسید که وقتی ابن ابی برای سخن گفتن برمی‎خاست، قبیله و طرفدارانش او را سر جایش می‎نشاندند و آن‎وقت بود که پیامبر به صحابه‎اش فرمود ببینید اگر آن روز که خواستید ابن ابی را بکشید من اجازه داده بودم، طرفدارانش از دین خارج می‎شدند، ولی امروز کار به‎جایی رسیده که اگر دستور قتلش را بدهیم، همین افراد اولین کسانی هستند که حکم را اجرا می‎کنند. شیوه برخورد با سرکرده یک فتنه بزرگ که نفوذ و پایگاه اجتماعی دارد در مسلک پیامبر و امیرالمؤمنین(علیه السلام) این‎گونه بود. در مقام تبیین و روشنگری، شفاف و در مقام برخورد عملی، کاملا به اقتضای موقعیت و با ملاحظه حال مردمی که دور و بر او بودند، عمل می‎شد.
خواص در فتنه جمل کجای ماجرا هستند؟ مشکل طلحه و زبیر بی‎بصیرتی است؟
نه، در ماجرای فتنه جمل، طلحه و زبیر و امثال این‎‎ها حق را می‎شناسند. این‎‎ها در تشخیص حق و باطل ضعف ندارند. یعنی مشکل‎شان اصلا بی‎بصیرتی نیست. برای چیز دیگری به نبرد آمده‎اند. دلیل آمدن این خواص به جنگ این بود که راه دیگری را برای خلافت قبول داشتند. اصلا برای آن‎‎ها معهود و مرسوم نبود که آرای عمومی در تعیین خلیفه مؤثر باشد. پیش از این یا خلیفه قبلی، خلیفه بعدی را تعیین می‎کرد یا نهایتا یک شورای شش‎نفره با آرای مدیریت شده تعیین می‎کرد. برای خلیفه چهارم هم برنامه داشتند. اصلا قرار نبود علی بن ابی‎طالب(علیه السلام) خلیفه شود. طلحه و زبیر برای خلافت برنامه داشتند. منتهی کار به‎جایی رسید که آن‎‎ها با پدیده جدیدی به نام آرای عمومی مواجه شدند و بعد از آن بود که این مصیبت‎‎ها را رقم زدند. یعنی حق و باطل را می‎شناختند، اما از قدرت سهم می‎خواستند. البته کنار این‎‎ها کسانی هم هستند که نه مغرضانه، بلکه از روی بی‎بصیرتی مقابل امیرالمؤمنین(علیه السلام) ایستاده‎اند. آدمی مثل عبدالله بن عمر، عالم فقیهی که اهل عبادت و ریاضت بود، با علی(علیه السلام) قیام نمی‎کند و در مواقع فتنه کنار می‎کشد. مردم را هم به نشستن دعوت می‎کند و می‎گوید در فتنه مسلمان با مسلمان باید ساکت باشید. امثال او کم نیستند. نمونه‎اش ابوموسی اشعری است که در پاسخ استفتاء مردم کوفه برای شرکت در جمل می‎گفت: اگر دنیا را می‎خواهید، بروید با هرکه می‎خواهید بجنگید، اما اگر آخرت را می‎خواهید، در خانه‎های‎تان بنشینید. حسن بصری نمونه دیگری از همین عالمان است که به جمل نیامد.

کروبی: من دستور دادم؛ چرا دستگیرم نمی کنید

کروبی روز گذشته در دیدار با خانواده «محمد داوری» سردبیر سایت سحام نیوز و یکی از مهمترین کسانی که در ماجرای "دروغ بزرگ تجاوز در کهریزک" نقش داشت گفت: امیدوارم هر چه زودتر فضایی فراهم گردد تا آنچه دربازداشتگاه ها بر مردم و جوان های این کشور گذشته است روشن شود.

 

به گزارش سرویس سیاسی جهان، وی با بیان اینکه داوری کارمند من بوده است ادامه داد: طی این یکسال تلاش کردند تا به زور از محمد داوری اعتراف نمایشی بگیرند که موفق نشدند. 

رقیب اصلی آرای باطله در انتها با اشاره به اینکه من به داوری دستور دادم تا ماجرای کهریزک را دنبال کند، تلویحاً از دادستانی خواست که بجای داوری او را دستگیر کنند و گفت: همه مسئولیت ها به عهده من بوده و محمد داوری در این میان به عنوان کارمند حزب صرفاً اجرای دستور کرده و به دستور من مسئول فیلمبرداری و تهیه گزارش از افرادی بود که به حزب مراجعه می کردند.

سران فتنه جمل استوانه‎‎های حکومت پیامبر!

فصل اول: هر دو از کارگزاران اصلی ماجرای قتل خلیفه سوم بودند. ابن ابی الحدید در شرح «ودماهم سفکوه» می‎نویسد: «طلحه شدیدترین تحریک را به کشتن عثمان داشت و زبیر سبک‎تر از او، مردم را به این کار تشویق می‎کرد.» عثمان پیش از مرگش می‎گوید: «وای بر طلحه، من چند بهار طلا به او داده‎ام و او مردم را برای ریختن خون من تحریک و تشویق می‎کند و...»

فصل دوم: مردم با علی(علیه السلام) بیعت می‎کنند و او را با اجبار خویش و اکراه خودش بر مسند خلافت می‎نشانند. طلحه و زبیر برای بیعت به دیدار علی می‎آیند. دو صحابی بزرگ رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در پس بیعت خود از سابقه سال‎‎ها مبارزه و تلاش برای اسلام و مسلمانان برخوردارند و تردید ندارند حالا که داماد پیامبر بر رأس حکومت نشسته، مزد این جانفشانی‎‎ها را حتما به آن‎‎ها می‎دهد. مشورت در کار جامعه مسلمانان و حکومت کوفه و شام سهم ناچیزی است در برابر شمشیر‎هایی که این دو در رکاب پیامبر بر سر دشمن فرود آوردند یا به جان خریدند!

فصل سوم: علی(علیه السلام) زیر بار نمی‎رود. دنیاخواهی و ثروت‎اندوزی آن دو را در سال‎‎های خلافت ابوبکر و عثمان دیده و رنگ عوض کردن آن‎‎ها را پس از پیامبر. علی هوشیارتر از آن است که کار مردم را به دست دنیاطلبانی بسپارد که حاضرند برای دنیا از بهشت جاودانی که پیامبر به آن‎‎ها وعده داده است، بگذرند و به فکر آبادانی بهشت دنیا
باشند.
فصل چهارم: طلحه و زبیر با آن زن شترسوار -عایشه - از بصره به خونخواهی خلیفه‎ای که به شهادت مردم به دست خودشان کشته شد، عازم کوفه شدند. پیراهن عثمان روی دست‎‎ها بلند بود و خلیفه مقتول، پس از مرگ عزیز شده بود. قتل خلیفه باید دامان کسی را می‎گرفت و چه کسی بهتر از داماد پیامبر که این روز‎ها سر سازگاری با یاران باسابقه و اصحاب وفادار او را نداشت. انگشت اتهام قتل عثمان را فتنه‎گران جمل به‎سوی علی نشانه رفتند.

انگیزه آشوب؛ شبهه‎ای که ساده لوحان را دور هم جمع کرد!فصل پنجم: امام مردم را در شبهه دیدند و در مقام پاسخگویی برآمدند. «آنان حقی را می‎خواهند که خود پایمال کردند و خونی را طلب می‎کنند که خود ریختند. گروهی ستمکارند که در شبهه‎ای به تاریکی شب گرفتارند، اما حقیقت روشن است و باطل از حریم آن رانده شده است.» فتنه‎گران ستمکارند چون با آشوب و اغتشاش و طغیان مقابل امام مسلمانان، جامعه‎ای را از برکت وجود او محروم کردند. با جریان هوس‎بازانه خود بر جامعه اسلامی آسیب زدند و اختلاف‎‎های شدید بر پا کردند. اختلافاتی که به کشته شدن هزاران نفر انجامید. با پیمان‎شکنی‎‎ها و انحراف آن‎‎ها از اصول اولیه خود، ارزش و اعتبار و ضرورت اعتقاد به قاعده و قانون‎‎های جامعه در نگاه ساده لوحان - که بیشتر مردم از آن دسته بودند - از بین رفت.

تهمت زدند چون در معرض اتهام بودند امام طلحه را مخاطب گرفت و فرمود: «سوگند به خدا، آن مرد با عجله و تلاش زیاد به بهانه خونخواهی عثمان از بصره حرکت نکرد مگر به این دلیل که خون عثمان را از او مطالبه نکنند؛ چون او بود که برای کشتن عثمان از همه حریص‎تر بود.» طلحه با این لشکرکشی‎‎ها و فریاد‎های واعثمانا می‎خواست مردم ناآگاه را درباره حادثه‎ای که خود گرداننده آن بود به اشتباه بیندازد و دچار شک و تردید کند.
امام با استدلال‎‎هایی محکم، حیله او را برملا کرد و طلحه را در منطق قوی خود غرق کرد. «اگر عثمان ظالم بود، همان‎طور که طلحه آن‎موقع گمان می‎کرد، لازم بود قاتلان او را یاری کند، اگر مظلوم بود، باید دشمنان و قاتلان او را دور می‎کرد و عذر مشروع او را برای مردم بیان می‎کرد و اگر درباره هر دوی این‎‎ها (ظالم و مظلوم بودن) تردید داشت، شایسته بود که خود را از معرکه کنار بکشد. طلحه هیچ‎یک از این سه کار را نکرد و عاقبت راهی را برگزید که علتی برای آن شناخته نشده و عذر صحیحی نداشت.»

مصالحه با سران فتنه، هرگز!
فصل ششم: از علی(علیه السلام) خواستند خیال جنگیدن با سران فتنه جمل را از سر بیرون کند و مهیای جنگ نشود. خواص بصیری که برای امام شیعه مصلحت‎اندیشی می‎کردند و البته معدود یاران وفاداری که از سر صداقت و دلسوزی امام را از جنگ پرهیز می‎دادند. امام پاسخ را شفاف و صریح فرمودند: «از رفتار نابه‎کارانه طلحه و زبیر آگاه شده‎ام. می‎دانم چه خیال‎‎های خطرناک و چه کارشکنی‎‎ها در ذهن خود می‎پرورانند. پیمان‎شکنی آنان و اعتراف صریح به مقام‎پرستی و عشق به ثروت و مال که در نهادشان زبانه می‎کشد، آشکار‎ترین هشدار‎هایی بود که دیده و شنیده‎ام. با این حال از من می‎خواهید بنشینم و بازیگری‎‎های آنان را در جامعه اسلامی تماشا کنم؟هرگز! میان حق و باطل تناقضی آشتی‎ناپذیر است. تا زنده‎ام به یاری مردان حق‎طلب، اعراض‎کننده از حق را و با فرمانبر یک دل، نافرمان بددل را در هم می‎کوبم. آشتی حق و باطل مادامی که هر یک از مسیری که در پیش گرفته‎اند، برنگردند، خیال محال است.»

دعوت به بازگشت، اتمام حجت با فتنه‎گران! فصل هفتم: جنگ هنوز به پا نشده بود که علی(علیه السلام) پسر عباس را به‎سوی زبیر می‎فرستد تا او را به اطاعت از امام و ماندن بر بیعت خود دعوت کند. امام کار زبیر را از طلحه جدا می‎کند و می‎فرماید: «به ملاقات طلحه نرو. او به هر کار دشوار پا می‎گذارد و آن را ناچیز و آسان می‎پندارد. به سروقت زبیر برو که خلق و خویی نرم‎تر دارد و به او بگو: پسر دایی‎ات می‎گوید در حجاز ما را شناختی و در عراق انکار کردی! چه شد که بر من تاختی!»
زبیر علی را خوب می‎شناخت؛ سال‎‎ها کنار او در رکاب پیامبر جنگیده بود و حقانیت او را بار‎ها از زبان رسول خدا شنیده بود. پیش از این‎که در محراب مقام پرستی بر سجده بیفتد و کم کم در شهر‎های مختلف بلاد اسلام صاحب خانه و مال و منالی شود، از ارکان حکومت پیامبر بود. لقب سیف‎الاسلام را رسول خدا به او داد و البته وعده بهشت. اما چند سال بعد چشم‎هایش به روی چیز‎های دیگری باز شد. کم‎کم فکر کرد، انگار نمی‎شود نقد رفاه دنیا را به نسیه عدالت‎محوری علی(علیه السلام) فروخت. شمشیری که روزی سیف‎الاسلام بود، مقابل وصی پیامبر از غلاف بیرون کشیده شد، به همین سادگی!

ملاک، حال فعلی افراد است! فصل هشتم: زبیر پیش‎رفت تا دست در دست علی بگذارد و با او بیعت کند. علی(علیه السلام) فرمود: زبیر می‎ترسم با من حیله‎گری کنی و بیعت را بشکنی؟ زبیر گفت: هیچ بیمی به خود راه نده، هرگز پیمان‎شکنی از من نخواهی دید. علی(علیه السلام) فرمود: از طرف من خدا ناظر و کفیل تو باشد؟ زبیر گفت: آری خداوند از طرف تو ناظر و کفیل من باشد. بیعتی که خداوند کفیل آن شد، چند سالی بیشتر دوام نیاورد و خیلی زود نام زبیر در صدر فهرست بیعت‎شکنان عالم ثبت شد. خودش البته سال‎‎ها بعد ادعا کرد که آن روز فقط با دستش بیعت کرده و دلش راضی به این بیعت نبوده است. و امام در پاسخ او گفت: «زبیر گمان می‎کند با دست بیعت کرده، نه با قلب. به آن‎چه با دست انجام داده اعتراف می‎کند و به آن‎چه در دلش بوده، ادعا. پس باید برای ادعای خود دلیل روشن و قابل‎تشخیص بیاورد وگرنه، به همان تعهدی بازگردد که از آن بیرون رفته است.»
زبیر آن روز که دست بیعت در دستان علی گذاشت، عاقل بود و بالغ و مختار. و آن‎قدر هوشیار که بر این بیعت خود، کفیل معتبری گرفت، پس ادعای بعدی آن هم بدون دلیل و برهان جز از زبیری که دیگر سیف‎الاسلام پیامبر نیست، چگونه برمی‎آید؟

اسلام گردن دنیاطلبان گردن افراز را شکست
و فصل آخر: فتنه جمل به همت زنی و تعدادی از بزرگان صحابه پیامبر به راه افتاد. یاران صدیق پیامبر مقابل امام مسلمانان ایستادند و شمشیر کشیدند.
امام بار‎ها دست به افشاگری زد، موعظه و دعوت به بازگشت کرد اما فتنه‎گران دست‎بردار نبودند. وعده امام محقق شد و جنگ به‎نفع زمامدار مسلمانان به پیروزی رسید. امام با جمعی از یاران خود در آوردگاه جمل از کنار کشته‎شدگان می‎گذشت که به طلحه رسید؛ «ابومحمد این‎جا غریب افتاده است. به خدا خوش نداشتم جسدی از قریش زیر آسمان افتاده باشد. آنان برای کاری که شایسته آن نبودند گردن افراشتند، ناچار گردن‎های‎شان شکسته شد.»

آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس پشتیبان اصلی جنایت زاهدان هستند

 

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت هفتمین روز شهادت جمعی از مردم مومن زاهدان در انفجار تروریستی مسجد جامع این شهر، پشتیبانی اصلی این جنایت را دستگاه‌های جاسوسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس دانستند و تأکید کردند: یکی از اهداف اصلی دشمنان، از این اقدام تروریستی اختلاف افکنی و فتنه انگیزی مذهبی است اما جمهوری اسلامی اجازه نخواهد داد ایادی استکبار جهانی به هدف خود برسند و همه دستگاه‌های مسئول در قوای سه گانه موظفند با دشمنانِ وحدت و امنیت کشور با قاطعیت و جدیت مقابله کنند و آنان را به سزای اعمال خود برسانند.
متن پیام مقام معظم رهبری به ‌شرح ذیل است:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
هفتمین روز شهادت مظلومانه‌ی جمعی از هم میهنان مؤمن و مخلص در زاهدان به دست جنایتکاران و تروریستهای جرّار فرا رسید. در این حادثه‌ی خونین دست گنهکار و مُجرمِ منحرفان متعصّب وهابی با پشتیبانی و فتنه‌انگیزیِ سازمانهای جاسوسی بیگانه، دلهائی را داغدار و خانواده‌ هائی را عزادار کرد که فروغ محبت و ارادت به اهل بیت پیامبر علیه و علیهم‌السلام بر آن تابیده و پرتو معرفت و توحید خالص بدان صفا بخشیده است‌.
متعصبان کور و جاهل و قاتل، دل گمراه و باطن ظلمانی خود را به قدرتهای فاسدی سپردند که دشمنی خود را با اسلام و مسلمین ، بارها و بارها نشان داده و هر جا و هر گاه توانسته‌اند عناد و بُغض خود نسبت به مسلمانان را آشکار کرده و ضربه‌ی خود را وارد ساخته‌اند. دشمنی آنان با جمهوری اسلامی هم بخاطر پرچم برافراشته‌ی اسلام در این کشور و دعوت همیشگی آن به اتّحاد و اقتدار و عزّت اسلامی است. در این حادثه‌ی خونین و مشابهات آن ، یکی از هدفهای دشمنان، اختلاف‌افکنی میان مسلمانان است. جمهوری اسلامی که دهها سال بزرگترین و مطمئن‌ترین حامی مسلمانان مظلوم در غزّه و فلسطین و افغانستان و کشمیر و دیگر مناطق اسلامی بوده و هست، اکنون آماج این توطئه‌ی خبیث از سوی دستگاههای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس قرار میگیرد تا به خیال خام آنان ، درگیر فتنه‌ی مذهبی و نزاع شیعه و سنی شود. غافل از آن که اهل تسنن در ایران اسلامی نیز مانند برادران شیعه‌ی خود بارها وفاداری خویش را به این نظام مقدس اسلامی ثابت کرده و مردانه و مؤمنانه در برابر استکبار و عوامل مزدورش ، به دفاع از جمهوری اسلامی و کشور عزیز ایران برخاسته‌اند. در منطقه‌ی ما پیدایش و رشد تروریزم وحشی و کور، از اساس ، زائیده‌ی سیاست خباثت‌آلود آمریکا و انگلیس و مزدوران دولتی و غیر دولتی آنها است و بر همه‌ی مسلمانان واجب است که با این مولود شوم و نحس که مصداق بارز افساد فی‌الارض و محاربه با خدا است، ‌مقابله و مبارزه کنند.
همه‌ی فرقه‌های اهل سنّت در ایران و کشورهای همسایه که آبروی اسلامیِ آنان آماج این سیاست خبیث است، بخصوص علماء دینی و روشنفکران و دانشگاهیانِ آنان ، وظائف سنگین‌تری دارند. فرزانگان شیعه و سنّی در همه‌ی کشورهای اسلامی و عربی باید اغراض پلید دشمنان را در ایجاد و تقویت تروریسم فرقه‌ئی برای همگان تبیین کنند و آنان را از خطر بزرگ فتنه‌های مذهبی که آرزوی بزرگ دشمنان اسلام است ، بر حذر دارند.
جمهوری اسلامی باذن‌الله‌تعالی اجازه نخواهد داد که اَیادی استکبار جهانی زیر نام وهابیت و امثال آن، ‌میان برادران مسلمان اختلاف افکنی کنند. دستگاههای مسئول حکومتی موظفند در هریک از قوای سه‌گانه برابر مسئولیتهای خود با این دشمنان امنیّت و وحدت کشور با قاطعیت و جدیّت، مقابله کنند و فتنه‌گران را به سزای اَعمال خود برسانند. مردم مؤمن و پاک‌نهاد نیز باید آرامش و بصیرت خود را حفظ کنند و با پرهیز از هر نوع حرکت بی‌رویّه، مأموران و مسئولان کشور را در انجام وظائف خود یاری رسانند.
اینجانب بار دیگر به روح شهدای عزیز حادثه‌ی خونین زاهدان که در سالروز ولادت حضرت سیدالشهداء علیه‌آلاف‌السلام و الثناء، به دیدار حق شتافتند درود میفرستم و همدردی خود را با خانواده‌های عزیز و محترم آنان اعلام و صبر و آرامش و اَجر و پاداش الهی را برای آنان مسألت میکنم و شفای عاجل مجروحان و مصدومان مظلوم را متضرعانه از خداوند متعال استدعا دارم.
والسلام علی عبادالله‌الصالحین و رحمةالله و برکاته
سیّد علی‌خامنه‌ای
30/ تیرماه/ 1389

لعنت به نامه‌ای که بی‌موقع منتشر شود! + عکس

شبکه خبر دانشجویی ثارالله: گاف یکی از سران اصلاحات در ارسال نامه برای یکی از زندانیان آشوب‌های خیابانی سال گذشته، روند صدور نامه و بیانیه در میان این طیف را مشخص کرد.

به گزارش شبکه خبر دانشجویی ثارالله  یکی از سایت‌های حامی آقای موسوی و جریان ضدانقلاب، نامه‌ای از آقای خاتمی خطاب به یکی از بازداشت‌شدگان حوادث سال گذشته را منتشر کرد که تاریخ این نامه مربوط به ماه آینده است!

این نامه درحالی  منتشر شده که تاریخ امضا شده توسط سیدمحمد خاتمی، روز 17 مرداد امسال را نشان می‎دهد.

 این گاف رسانه‌ای که از سوی سایت‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته، نظر برخی کارشناسان مسائل سیاسی مبنی بر یک روند ثابت و از پیش تعیین شده برای سران این جریان را ثابت می‌کند.

این کارشناسان معتقدند که نامه‌ها و بیانیه‌های منتسب به آقایان موسوی، کروبی و خاتمی و سایر افراد وابسته به این جریان، از سوی خودشان نوشته نمی‌شود؛ بلکه این نامه‌ها توسط برخی اطرافیان که با رسانه‌های ضدانقلاب خارج از کشور در ارتباط هستند، از قبل تهیه می‌شود و سپس بنا به تاریخ‌ موردنظر، از سوی این افراد و با نام خودشان منتشر می‌شود.

به عنوان مثال، چند ماه پیش و با ارسال اشتباه یک ایمیل از سوی مجتبی واحدی، سردبیر سابق روزنامه آفتاب یزد که یک سال است به انگلیس سفر کرده و با بی‌بی‌سی همکاری می‌کند، مشخص شد که او بیانیه‌ای را برای مهدی کروبی تهیه کرده تا آقای کروبی به عنوان بیانیه خود برای یکی مناسبت‌های رسمی کشور منتشر کند.

البته اشتباهات بدیهی و جالب در بیانیه‌های آقای کروبی نظیر اشتباه نوشتن آیات قرآن و همچنین اعلام اینکه "من آماده رفتن به دیار فانی! هستم"، عدم تسلط کافی نویسنده این بیانیه‌ها به زبان فارسی را که نشان دهنده حضور مستمر و چندین ساله در کشوری غیر از ایران است، مشخص کرده بود.

این مساله درباره آقای موسوی هم مطرح شده است و از مسعود بهنود، یکی از بنیانگذاران تلویزیون دولتی انگلیس - بی‌بی‌سی فارسی - به عنوان نگارنده احتمالی بیانیه‌های او نام برده می‌شود.

آخرین اخبار از همکاری آقازاده ها و اپوزیسون

 

 

مجموعه فعالیت های برخی آقازاده های خارج از کشور منجر به شکل گیری توافقاتی با اپوزسیون شده است. مجموعه فعالیت های برخی آقازاده های خارج از کشور منجر به شکل گیری توافقاتی با اپوزسیون شده است.
پس از عزیمت تعدادی از آقازاده ها به خارج از کشور و اهتمام آن ها برای شکل دهی به یک کمپ اپوزیسونی ،اخبار دریافتی حکایت از آن دارد که رایزنی هایی با مدیریت یکی از آقازاده های معروف با گروه های مختلف اپوزیسیون صورت گرفته و قرارهایی در زمینه چگونگی همکاری با یکدیگر گذاشته شده است.
تجمیع توان ها و پتانسیل های گروهها ،تقسیم کار درتک و پاتک،بهره گیری از ظرفیت رسانه های موجود،خروج از شرایط انفعال،شبکه سازی استعداد های نیرویی در داخل و خارج کشور،تعیین سوژه برای پرداخت هماهنگ علیه نظام جمهوری اسلامی و...ازجمله این توافقات با گروههایی همچون جمهوری خواهان،سلطنت طب ها و...می باشد

دلیل متفاوت هاشمی و دخترش درباره شرکت نکردن در نمازجمعه

درحالی فائزه هاشمی دلیل عدم حضور پدرش را در نماز جمعه "جلوگیری از آسیب دیدن مردم" خوانده بود، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه امروز علت دیگری را برای شرکت نکردن آقای هاشمی در نمازجمعه بیان کرد.

به گزارش شبکه ایران، تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، درباره علت عدم حضور آقای هاشمی در نماز جمعه را به نقل از وی "سوءاستفاده برخی افراد از این موضوع" دانست.

آقای تقوی امروز در پاسخ به این سئوال که چرا هاشمی نماز جمعه را اقامه نمی کنند، گفت: طی تماسی که من با ایشان داشتم آقای هاشمی اعلام کردند که عده‌ای می‌خواهند از نماز جمعه من سوءاستفاده کنند که بر این اساس من نمی‌آیم.

البته آنچنان که رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه گفت، رئیس مجمع تشخیص توضیح نداده است که منظور وی از آنچه "عده ای" نامیده، چه کسانی هستند اما به نظر می رسد آنچه مد نظر آقای هاشمی است، استفاده سیاسی از حضور و سخنان او باشد.

این اظهارات در حالی بیان شده که روز گذشته فائزه هاشمی گفته بود پدرش برای "جلوگیری از آسیب دیدن مردم"، دیگر به نماز جمعه نمی‌آید.

البته برخی فعالان سیاسی معتقدند که بخش بزرگی از افکار عمومی از خطبه‌های آقای هاشمی در آخرین نمازجمعه وی در 26 تیر 88 که در راستای حمایت از آشوبگران تعبیر شد، خاطره خوشی ندارند؛ موضوعی که در شرکت نکردن آقای هاشمی در نماز جمعه موثر است.
 

تدارک اطرافیان برای بیانیه‌ای که کروبی باید امضا کند

اطرافیان و مشاوران آقای کروبی درصدد هستند تا بیانیه جدیدی را با محوریت موضوع بازداشتگاه کهریزک به نام شیخ اصلاحات منتشر کنند.

مشاوران مهدی کروبی به دنبال تهیه و انتشار بیانیه‌ای جدید از سوی او درباره بازداشتگاه کهریزک هستند.

این بیانیه به مناسب گذشت یک سال از انتشار نامه اول آقای کروبی درباره این مساله است؛ این خبر را جوان آنلاین منتشر کرده است.

این نامه که با استقبال گسترده محافل ضدانقلاب و غربی روبرو شد و به عنوان یکی از اسناد رسمی مجلس ایالات متحده برای اثبات نقض حقوق بشر در ایران مورد استفاده قرار گرفت، حاوی مطالبی درباره تعرض جنسی به بازداشت‌شدگان بود.

هرچند محتویات این نامه به دنبال عدم وجود داشتن هرگونه مدرک و سند، از سوی خود آقای کروبی رد شد اما این دروغ بزرگ کماکان به عنوان یکی از دستاویزهای ضدانقلاب علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.

در این میان، نکته مهمی که مورد توجه فعالان سیاسی قرار گرفته، نقش اطرافیان و افرادی که "مشاوران سران اصلاحات" نامیده می‌شوند در صدور و انتشار این بیانیه‌ها است.

وقتی به اسم سران اصلاحات بیانیه می‌نویسند

چند روز پیش یکی از سایت‌های حامی آقای موسوی و جریان ضدانقلاب، نامه‌ای از آقای خاتمی خطاب به یکی از بازداشت‌شدگان حوادث سال گذشته را منتشر کرد که تاریخ این نامه مربوط به ماه آینده بود.

این نامه درحالی در تیرماه منتشر شده که تاریخ امضا شده توسط سیدمحمد خاتمی، روز 17 مرداد امسال را نشان می‎داد.

این گاف رسانه‌ای که از سوی سایت‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته، نظر برخی کارشناسان مسائل سیاسی مبنی بر یک روند ثابت و از پیش تعیین شده برای سران این جریان را ثابت می‌کند.

این کارشناسان معتقدند که نامه‌ها و بیانیه‌های منتسب به آقایان موسوی، کروبی و خاتمی و سایر افراد وابسته به این جریان، از سوی خودشان نوشته نمی‌شود؛ بلکه این نامه‌ها توسط برخی اطرافیان که با رسانه‌های ضدانقلاب خارج از کشور در ارتباط هستند، از قبل تهیه می‌شود و سپس بنا به تاریخ‌ موردنظر، از سوی این افراد و با نام خودشان منتشر می‌شود.

به عنوان مثال، چند ماه پیش و با ارسال اشتباه یک ایمیل از سوی مجتبی واحدی، سردبیر سابق روزنامه آفتاب یزد که یک سال است به انگلیس سفر کرده و با بی‌بی‌سی همکاری می‌کند، مشخص شد که او بیانیه‌ای را برای مهدی کروبی تهیه کرده تا آقای کروبی به عنوان بیانیه خود برای یکی مناسبت‌های رسمی کشور منتشر کند.

البته اشتباهات بدیهی و جالب در بیانیه‌های آقای کروبی نظیر اشتباه نوشتن آیات قرآن و همچنین اعلام اینکه "من آماده رفتن به دیار فانی! هستم"، عدم تسلط کافی نویسنده این بیانیه‌ها به زبان فارسی را که نشان دهنده حضور مستمر و چندین ساله در کشوری غیر از ایران است، مشخص کرده بود.

این مساله درباره آقای موسوی هم مطرح شده است و از مسعود بهنود، یکی از بنیانگذاران تلویزیون دولتی انگلیس - بی‌بی‌سی فارسی - به عنوان نگارنده احتمالی بیانیه‌های او نام برده می‌شود.


جلسه جماران راز واکنش شبانه هاشمی به یک خبر را روشن کرد

خبر هفته گذشته به نقل از یک نماینده مجلس درباره غیرقانونی و خلاف شرع بودن وقف اموال دانشگاه آزاد، آقای هاشمی را در ساعات پایانی شب به تکاپو واداشت تا به نقل از رئیس قوه قضائیه بگوید، این خبر نادرست است.

هفته گذشته به نقل از یک عضو کمیسیون آموزش از غیرقانونی و خلاف شرع بودن وقف اموال دانشگاه آزاد خبر داده شده  بود که واکنش سریع و شبانه رئیس هیئت امنای دانشگاه ازاد را به دنبال داشت.

اما خبری که امروز درباره جلسات محفلی آقای هاشمی در این راستا منتشر شده، راز واکنش شبانه وی را افشا کرده است.

به گزارش مشرق، در روزهای اخیر جلسه ای در دفتر تهران آیت الله موسوی اردبیلی و با حضور چهره های شاخص سیاسی در منطقه جماران برگزار شده است.

این جلسه با دو دستور کار برگزار شده است. دستور کار اول مربوط به بررسی و تحلیل آخرین مسایل سیاسی روز بود که تعدادی از جاضران ارزیابی خود را از آخرین تحولات کشور به ویژه در زمینه عملکرد دولت دهم در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بین الملل ارائه کردند.

دستور کار دوم مربوط به دانشگاه آزاد بود. ابتدا هاشمی رفسنجانی با ارائه گزارشی از آخرین اقدامات انجام شده در ارتباط با دانشگاه آزاد از تشکیل کمیته ای زیر نظر رئیس قوه قضائیه خبر داد که قرار است این کمیته به زودی نظر خود را درباره مبانی فقهی و حقوقی وقف دانشگاه آزاد به آیت الله لاریجانی گزارش نمایند.

حاضران در جلسه سپس به ارزیابی مبانی فقهی آیت الله صادق لاریجانی که مخالف با وقف دانشگاه آزاد است پرداخته و یکی از حاضران پیشنهاد کرد هاشمی رفسنجانی در حاشیه جلسه مجمع تشخیص مصلحت دیداری در این خصوص با صادق لاریجانی داشته باشد.

این گزارش می افزاید؛ یکی دیگر از افراد حاضر پیشنهاد کرد با افراد کمیته منصوب توسط رئیس قوه قضائیه ارتباط برقرار شود تا موضوع صحت وقف دانشگاه آزاد در گزارش کمیته اعمال شود.

همچنین پیشنهاد شد از برخی محققان و پژوهشگران همچون محقق داماد و طیفی از اساتید دانشگاه مفید قم برای تائید موضوع وقف دانشگاه آزاد در قالب تهیه مقالات پژوهشی و برپایی جلسات تخصصی استفاده شود.

در پایان جلسه، تعدادی از حاضران خواستار اصلاح روابط خاتمی و کروبی و انعکاس آن در رسانه های کشور شدند.

این گزارش می افزاید جلسه با حضور چهره هایی چون هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، سید حسن خمینی، کروبی، میرحسین موسوی و تعدادی از اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین که در ماه های گذشته از زندان آزاد شدند برگزار شده است.

تاکنون رسانه های وابسته به افراد حاضر در جلسه از انتشار هر گونه خبر و گزارشی درباره این نشست خودداری کرده اند.


روایت خاتمی از بی عدالتی به نام عدالت

سید محمد خاتمی با تاکید بر اینکه در نظام جمهوری اسلامی باید بد‌اخلاقی محکوم شود، گفت: بد اخلاقی اگر از سوی حاکمان باشد بدتر است.

به گزارش البرز به نقل از خبرآنلاین، رئیس دولت اصلاحات در دیدار با جمعی از ایثارگران و رزمندگان،اظهارداشت: در این نظام باید بی‌عدالتی مورد انتقاد قرار گیرد و اگر به نام عدالت بی‌عدالتی شود،بدتر است.

محورهای سخنان وی را در ادامه می‎خوانید:

•از جمله شروط مهم مطلوبیت حکومت این است که بر آمده از اراده و خواست جامعه و برخوردار از رضایت مردم باشد، اظهار داشت. با رجوع به تاریخ و آموزه‌های دینی تردید نکنیم که رضایت مردم شرط مهم تحقق حکومت مطلوب سازگار با دین است.
•نه پیامبر(ص) و نه امام علی(ع) و نه نمایندگان اصلی دین، هیچگاه حاضر نبودند بدون رضایت مردم و به اصطلاح امروز، رای و خواست آنان حکومت خود را به هر قیمتی بر مردم تحمیل کنند.
•لازمه شرط رضایت مردم، پاسخگویی حکومت به مردم نیز هست. در چنین حکومتی، آزادی اندیشه و بیان در جامعه یک اصل محکم و از حقوق اساسی مردم و پاسداشت آن عین عدالت اخلاقی بودن است.
•آیا اصرار ما بر مردم‌سالاری و لوازم آن، عدول از موازین دینی است یا عین پای‌بندی به آن؟ و آیا پایه‌های دینی باور را نمی‌توانیم از منابع فکری و عمل دینی بدست آوریم؟
•مگر امام راحل فرمان هشت ماده‌ای را در بحرانی‌ترین دوران پس از انقلاب که امواج ترور و طوفان جنگ بیداد می‌کرد صادر نکرد؟مگر این فرمان از جمله منشور اخلاقی بودن حکومت نیست؟متهم نکردن افراد، عدم دخالت در احوال مردم، پرهیز از فرد پرستی و تملق و ریا، تامین آزادی‌های جامعه به خصوص آزادی‌های اساسی، اینها و بسیاری موارد دیگر از جمله شروط و نشانه‌های اخلاقی بودن و مطلوب بودن حکومت است.
•فداکاری‌های شما و صدها هزار نفر چون شما برای استقرار نظامی بوده است که اگر نه در حد کمال مطلوب ولی جاری و حرکت کننده به سوی آن جامعه بوده است و اینجاست که باید بد اخلاقی محکوم شود، بد اخلاقی اگر از سوی حاکمان باشد بدتر است.باید بی عدالتی مورد انتقاد قرار گیرد و اگر به نام عدالت بی عدالتی شود بدتر است.
•باید از آزادی بیان و اجتماعات و تشکل‌ها دفاع شود و اگر این آزادی‌ها به نام انقلاب محدود شود بدتر است. باید هر‌جا احساس کنیم حقی از مردم ضایع می‌شود تذکر دهیم و به سوی وضعیتی حرکت کنیم که جامعه آزاد؛ برخوردار از حقوق اساسی و دارای اخلاق و عدالت داشته باشیم.
•باید از اجزاء و ارکان حکومت بخواهیم که پاسخگویی در برابر مردم را بپذیرند و همه در چارچوب قانون حرکت کنند نه آن‌را به دل‌خواه تفسیر و تعبیر کنند و بخش هایی از آن را معطّل بگذارند، اینها از جمله درس‌هایی است که از بعثت و مهدویت می‌توانیم بگیریم، امروز همه باید هوشیار باشیم و ضمن پافشاری بر خواست‌های اساسی و حقوق ملت نباید از خطرات و تهدیدها علیه کشور مردم غافل باشیم.
•جنایت وحشتناکی که توسط تروریست‌ها در زاهدان عزیز رخ داد،محکوم است. درست است که بسیاری از کشورها این جنایت را محکوم کرده‌اند ولی اعمال و معیارهای دوگانه آن‌ها موجب بدبینی ملت ما و دیگران خواهد بود؛ درست در هنگامی که تحریم‌ها علیه ایران اعمال می شود به تروریست‌های منفوری که هزاران تن از مردم بیگناه از جمله مسئولان عالی‌رتبه و محبوب را ترور کردند اجازه فعالیت مجدد داده می‌شود و مورد حمایت قرار می‌گیرند و آنها را از لیست تروریست‌ها خارج می کنند.


مردم با آرای خود با مدعیان اصلاحات برخورد و آنها را طرد کردند

محمد کاظم انبارلویی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، در پاسخ به سؤالی در خصوص تعریف واژه اصلاحات مندرج در احکام اسلام، اظهار داشت: بعد از حضور جریان مدعی اصلاحات در حکومت جمهوری اسلامی و شکلگیری حوادثی چون 18 تیر مردم از این جریان خواستند تا اصلاحات را تعریف کنند.

وی افزود: مقام معظم رهبری اصلاحات را معنا کردند اما اصلاح طلبان اصلاحات را به معنای دموکراتیزه و سپس سکولاریزه کردن و در نهایت حرکت به سمت حکومت لائیک که مشخصه آن جدایی حکومت از دین بود، تعریف کردند تا مردم دست رد به سینه این جریان بزنند.

انبارلویی با بیان اینکه گفتمان اصولگرایی بر پایه پیشرفت، وحدت و تاکید بر عدالت و خدمت به مردم شکل گرفت افزود: اصولگرایان دغدغه معیشتی مردم را همراه با وحدت و عدالت مطرح کرده و دنبال کردند و در مقابل اصلاح طلبان توسعه سیاسی را مد نظر قرار دادند تا مردم جریان اصولگرایی را انتخاب کنند.

سردبیر روزنامه رسالت خدمت به مردم را یک اصل در نظام جمهوری اسلامی بر شمرد و با بیان اینکه بعد از دوران اصلاحات مردم تمایل داشتند با مسئولان ارتباط بگیرند، تصریح کرد: اصولگرایان با محوریت عدالت خدمتگزاری به مردم در دستور کار قرار دادند؛ در نظام جمهوری اسلامی سالانه یک انتخابات برگزار می‌شود در حالی که در هیچ کدام از نظام های مدعی دموکراسی چنین وضعیت وجود ندارد.

انبارلویی با بیان اینکه دموکراسی به معنای مشارکت مردم در مدیرت کشور در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد اما سکولاریزم که حرف لیبرال‌ها است مورد تائید مسلمان‌ها نبوده و نیست خاطرنشان کرد: گرچه آقای خاتمی با بدنه افراطی جریان مدعی اصلاحات همگرایی نکرد اما متاسفانه موضع جدی در مقابل این جریان نیز نگرفت تا مردم مجبور شدند به جای خاتمی با مدعیان اصلاحات برخورد کنند و با ای خود آنها را از صحنه خارج کنند.

اطلاعات امیری از سیا

خبرگزاری فارس: یک منبع مطلع جزئیاتی از اطلاعات منتقل شده از سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا توسط شهرام امیری به کشورمان را تشریح و 2 شماره پلاک متعلق به خودروهای سیا را نیز اعلام کرد.

یک مقام آگاه در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره به بازگرداندن شهرام امیری پژوهشگر ایرانی به کشور و شکست مفتضحانه دستگاههای اطلاعاتی و رسانه‌ای این کشور در این موضوع گفت: این یک جنگ اطلاعاتی بین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و ما بود که طراحی و مدیریت آن توسط ایران انجام شد.
وی یادآور شد: ما در طراحی این جنگ هدف‌گذاری اطلاعاتی مختلفی را دیده بودیم و به فضل خدا به همه اهداف خود در این جنگ دست یافتیم بدون آنکه حریف ما هیچ پیروزی واقعی را به دست بیاورد.
این مقام آگاه، یکی از این پیروزی‌ها را همین اظهارات مسئولان امنیتی آمریکا دانست که گفته بودند " اطلاعات امیری نزد ماست و خود او در ایران ".
وی در تشریح این موضوع گفت: ما در هدف‌گذاری خود به دنبال این بودیم که از درون سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا اطلاعات خوبی را بدست بیاوریم و در مقطعی که آقای شهرام امیری در آمریکا بود، توانستیم ارتباطی را با وی در اواخر سال 88 برقرار کنیم و اطلاعات بسیار ارزشمندی از این طریق به دست آمد و در عین حال ایشان مدیریت و راهنمایی نیز شدند.
" به دلیل آنکه اطلاعات شهرام امیری به خاطر فشردگی زمانی و ملاحظات خاص از طریق ارتباط از راه دور قابل دریافت نبود، در بازگشت به میهن اسلامی این اطلاعات منتقل شد و دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران هم اکنون جزئیات ارزشمندی از سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در اختیار دارند که پیروزی بسیار بزرگی است. "
* کشف لیست مورد نظر سیا برای ربایش وی در خصوص نوع اطلاعاتی که هم اکنون در اختیار نیروهای اطلاعاتی کشورمان است نیز گفت: ‌این اطلاعات هدف‌گذاری شده در حوزه‌های مختلفی است؛ اولاً مشخص شد سیا در مقابل کلاهبرداران حرفه‌ای باز هم فریب اطلاعاتی خورده است و برخی سازمان‌هایی که برای سیا کار جمع‌آوری اطلاعات انجام می‌دهند چون فهمیده‌اند این سازمان در مورد فعالیت صلح آمیز هسته‌ای کشورمان جهت‌گیری مشخصی دارد و فقط بر گزینه انحرافی تاکید می‌کند، با گرفتن پول‌های کلان، اطلاعات کاملا منحرف و غلطی به آنها منتقل کرده‌اند که این اطلاعات هم اکنون در اختیار ما به طور کامل قرار گرفته است و آنها توانسته‌اند از این طریق یک کلاهبرداری حرفه‌ای را انجام دهند که یکی از آنها، سازمان تروریستی منافقین است.
وی همچنین ادامه داد: ما توانستیم این موضوع را بفهمیم که آمریکائیها برای تکمیل سناریوی فریبکارانه خود، در پی چه اقدامات دیگری بوده و به دنبال چه نفراتی برای ربایش و مستندسازی جعلی هستند.
به گفته این کارشناس مسائل بین‌الملل، چون سیا اصرار داشته که همین جهت‌گیری را داشته باشد، با اتکا به اطلاعات غلط راه‌هایی را پیموده و ادعاهایی را مطرح کرده است و حتی به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی فشار وارد کرده بود اما برای اثبات این ادعاهای واهی دنبال آدم‌ربایی و تکمیل مستندات برای فریب‌کاری بودند و بر همین اساس به آقای امیری پیشنهاد دادند با بر عهده گرفتن جزئیات و اسناد دروغین یک لپ‌تاپ موهوم از مواهب مادی کلانی برخوردار شود.
این مقام مطلع با تاکید بر اینکه اگرچه آمریکائیها بعدها فهمیدند فریب خورده‌اند اما به خاطر تکرار ادعاهای کذب، راهی جز ادامه همین مسیر را نداشتند، اضافه کرد: اطلاعات و جزئیات فراوانی در خصوص این فریب خوردگی آمریکا موجود است که در صورت نیاز جزئیات آن مطرح می‌شود.
* راه‌های نفوذ و ضربه پذیری سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا را تکمیل کردیم وی در خصوص دیگر اطلاعات هدف‌گذاری شده که توسط شهرام امیری در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است نیز گفت: ما همچنین راه‌های نفوذ و ضربه پذیری سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا را تکمیل کردیم و برخی مکان‌ها، افراد و مرتبطین آنها نیز شناسایی شد.
این منبع آگاه تصریح کرد: علاوه بر آنکه شیوه‌ها و روش‌های فعالیت‌های آنها در صحنه مشخص شد، موضوعات جزئی‌تر مانند خودروهای آنها نیز مورد شناسایی قرار گرفت که در صورت نیاز جزئیات بیشتر آن اعلام می شود.
* اعلام شماره‌های 2 خودرو متعلق به سازمان اطلاعات مرکزی امریکا
وی افزود: برای تنویر افکار عمومی جهان و رسانه‌های علاقمند به پیگیری ربایش شهروند ایرانی، شماره پلاک دو خودروی متعلق به سازمان اطلاعاتی آمریکا را اعلام می‌کنیم تا خبرنگاران آزاد تمام دنیا بتوانند این موضوع را پیگیری کنند. دولت آمریکا نیز باید شرایط تحقیق را فراهم کند تا نتیجه این موضوع کاملا مشخص شود.
"یکی از این خودروها تویوتا کرم‌رنگ به شماره XXE60006 و دیگری شورولت مدل SUV آبی تیره به شماره XUK6939 که اسم رمز آن SPIT FIRE است؛ هر دوی این خودروها متعلق به ایالات ویرجینیا هستند. "
* گفتگوی صمیمانه امیری با خانواده؛ شکست سناریوی امریکائی‌ها
این مقام آگاه در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار فارس در خصوص اظهار نظر برخی مقامات آمریکایی در خصوص تحت فشار گذاشتن امیری از طریق تهدید خانواده وی نیز گفت: اگر مواضع مختلف مقامات امنیتی، وزیر خارجه و سخنگوی آمریکا مورد بررسی قرار بگیرد، نوعی آشفتگی و بیان حرف‌های متناقض مشهود خواهد بود که یکی از آخرین موضوعات همین مسئله تهدید خانواده آقای امیری است.

وی خاطرنشان کرد: پس از ارتباطی که در سال 88 با روش‌های مختلف اطلاعاتی بین ما و شهرام امیری برقرار شد، وی گفت‌وگویی نیز با همسر خود داشتند و در همین فیلم که هم اکنون نیز موجود است، آقای امیری و همسرشان در یک گفت‌وگوی صمیمانه با همدیگر در خصوص موضوعات مختلف سخن می‌گویند و همسر ایشان به وی اعلام می‌کند که در سلامت و وضعیت خوبی به سر می‌برند و از وی می‌خواهد مقاومت کرده و با آرامش برای بازگشت به میهن تلاش کند.

این منبع مطلع در پایان اعلام کرد: همانطور که به طور گسترده در محافل آمریکایی و سایر کشورهای غربی نیز گفته شده، ربایش آقای امیری و بازگرداندن ایشان به ایران، شکست فاحشی برای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در جنگ با ایران بوده و بهتر است آنها این شکست را بپذیرند وگرنه اطلاعات فراوانی در اختیار ایران است که در صورت لزوم منتشر خواهد شد

فتوای رهبر انقلاب درباره التزام به ولایت فقیه

مقام معظم رهبری تأکید کردند: «التزام به ولایت فقیه، اطاعت از دستورات حکومتی ولی امر مسلمین است.»
حضرت آیت الله خامنه ای در پاسخ به استفتائی درباره مفهوم "التزام به ولایت فقیه، که بتازگی در پایگاه اطلاع رسانی دفتر معظم له انتشار یافته است، تصریح کردند: «همین که از دستورات حکومتى ولى امر مسلمین اطاعت کنید نشانگر التزام کامل به آن است.»

متن کامل این استفتاء و پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

سؤال: خواهشمند است در خصوص«التزام به ولایت فقیه» توضیح دهید؛ به عبارت دیگر چگونه باید عمل نماییم تا بدانیم که به جانشین بر حق آقا امام زمان (عج) اعتقاد و التزام کامل داریم؟
جواب: «ولایت فقیه به معناى حاکمیت مجتهد جامع‌الشرائط در عصر غیبت است و شعبه‌اى است از ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) که همان ولایت رسول الله (صلى الله علیه وآله) مى‌‌باشد و همین که از دستورات حکومتى ولى امر مسلمین اطاعت کنید نشانگر التزام کامل به آن است.»

ایشان همچنین پیش از این، در پیامی خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرده بودند: «خدشه‌ در التزام‌ به‌ ولایت‌ فقیه‌ و تبعیت‌ از رهبری‌، خدشه‌ در کلیه‌ نظام‌ اسلامی‌ است‌ و این‌جانب‌ این‌ را از هیچ‌ کس‌ و هیچ‌ دسته‌ و گروهی‌ تحمل‌ نخواهم‌ کرد؛ البته‌ امروز بحمدالله‌ و توفیقه‌، کلیه‌ آحاد و گروه های‌ خط امام‌، ملتزم‌ به‌ ولایت‌ فقیه‌ و تبعیت‌ از رهبری‌ می‌باشند و امید است‌ که‌ زمینه‌ برای‌ رمی‌ افراد و گروه ها به‌ عدم‌ التزام‌ به‌ آن‌، هرگز فراهم‌ نگردد.»

شایان ذکر است طبق قوانین و مقررات گزینشی سازمان ها و نهادهای دولتی و بسیاری از مراکز آموزشی، "اعتقاد و التزام به ولایت فقیه" از جمله شرائط اصلی پذیرش است.

مهدی هاشمی؛لیدر مالی سایت‌ های ضدانقلاب

یک سایت ضدانقلاب نوشته است: "چون مهدی هاشمی هزینه‌های مالی جرس را تامین می‌کند،کدیور باید هوای او را داشته باشد."

 علاقه افراطی آقای دوربینی حلقه لندن به خودنمایی و نامه پراکنی باعث حرف و حدیث هایی درباره او شده است.

کدیور پس از نامه نگاری سرگشاده به سیدحسن خمینی و طرح این توقع که وی سیره امام خمینی و حاج سیداحمدآقا را نقد و رد کند، نامه سرگشاده ای هم به هاشمی و علیه رهبری منتشر کرد.

هرچند که با توجه به سوابق قلم به مزدی برادرزن مهاجرانی، سفارشی و رپرتاژ بودن نامه های اخیر از سوی محافل آمریکایی دور از ذهن نیست و از طرفی نمی توان سفر اخیر وی به تل آویو را در این میان نادیده گرفت، اما شهرت طلبی زیاده از حد و میل افراطی کدیور به هر قیمت گمانه دیگری است که اتفاقا مورد توجه سایت ضدانقلابی خودنویس قرار گرفته است.

خودنویس در تحلیل خودنمایی حجت الامسال هرمنوتیک نوشت: آیا نامه به نوه امام خمینی مبنی بر رد نظریه ولایت فقیه، که پدربزرگش با آن جمهوری اسلامی را بنیانگذاری کرد و پدربزرگ و پدرش برای حفظ آن هر تلاشی انجام دادند، تا آنجا که پدربزرگ گفت حفظ نظام از اوجب واجبات است، انتظاری واقعی را دنبال می کرد؟ آیا حسن خمینی، که هرچه دارد ناشی از پدر و پدربزرگش هست، می تواند به کل به میراث آن دو پشت پا بزند و همه آنها را رد کند؟ اگر سیدحسن خمینی با ولایت فقیه مخالف باشد، آیا در شرایط کنونی کشور رد علنی آن رکن اساسی قانون اساسی برای او مقدور است؟ اگر نیست، متن نامه دال بر چه چیزی است؟ متن نامه سرگشاده کدیور به هاشمی رفسنجانی هم همین مشکل را دارد. اگر یک درهزارم هم برای هاشمی رفسنجانی و دیگر اعضای مجلس خبرگان چنان درخواستی امکان طرح ندارد، این متن چه دستاوردی دارد؟ کدیور آن قدر هوشیار است که تند تند نامه های بدون رسیدن به هدف اصلی و تصریح شده ننویسد. برخی مدعی هستند که چون هاشمی رفسنجانی از طریق مهدی هاشمی هزینه مالی جرس را تامین می کند حجت‌الاسلام کدیور باید هوای هاشمی رفسنجانی را داشته باشد.

کدیور در پوشش لباس آخوندی پیش از این ارتباطاتی با بیت منتظری از یک سو و برخی حلقه های بهایی در خارج از طرف دیگر داشت و از این طریق مورد عنایت محافل اطلاعاتی آمریکا بود. اما گویا با درگذشت آقای منتظری و سرآمد عمر فتنه سبز با پوشش دین، تاریخ انقضای مزدوری او هم رسیده است. شاید به همین دلیل هم هست که او می کوشد با انکار واقعیات از طرفی و قلمبه گویی و موج سازی از طرف دیگر، به اربابان خود چنین القا کند که هنوز هم به درد می خورد.

هاشمی باید به وعده خود عمل کند

گزارش شبکه ایران، با وجود گذشت حدود سه ماه از صدور حکم جلب مهدی هاشمی و درخواست های چندین ماهه  فعالان دانشگاهی و سیاسی برای بازگشت وی، پسر دوم آقای هاشمی همچنان اعتنایی به حکم دستگاه قضا و درخواست سیاسیون نکرده است.

"ورود پلیس بین الملل(اینترپل)" برای دستگیری مهدی هاشمی از جمله پیشنهاداتی است که در ماه های گذشته بسیار مطرح شده است اما به نظر اکثر فعالان سیاسی بهترین راه ورود رئیس مجمع تشخیص مصلحت و بازگرداندن پسرش به ایران است.

در این باره، غلامحسن امیری، عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین در گفت‌وگو با شبکه ایران ابتدا پیشنهاد کمک گرفتن از اینترپل را مطرح کرد: با توجه به اینکه مهدی هاشمی در خارج از کشور به سر می برد می توان وی را از طریق پلیس بین الملل دستگیر نمود.

قائم مقام سابق جامعه اسلامی مهندسین، در ادامه یادآور شد: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نقش پررنگی در بازگشت فرزندش به ایران دارد.

وی به اظهارات چندی پیش آقای هاشمی رفسنجانی مبنی بر اینکه "اگر دادگاه مهدی را احضار کند او حاضر می شود" اشاره کرد و گفت: در حال حاضر و با توجه به اینکه چند ماهی از صدور حکم جلب مهدی هاشمی می گذرد، آقای هاشمی باید به وعده خود عمل نموده و از فرزندش بخواهد که به ایران برگردد.

امیری با تاکید بر اینکه مهدی هاشمی باید هر چه سریعتر به ایران برگردد، اظهار داشت: قطعا این مسئله به نفع مهدی هاشمی و دیگران خواهد بود.

وی همچنین گفت: در کشورمان همه در برابر قانون برابر هستند و طبق قانون هر فردی که جرمی مرتکب شده باشد باید به آن رسیدگی شود.

عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین با تاکید بر اینکه باید با تمام مجرمین به صورت یکسان برخورد شود، گفت: این مسئله هیچ ارتباطی با مقام و منصب شخص و خانواده اش ندارد.

ملاقات محرمانه محمدرضاخاتمی و مهدی‌هاشمی در آلمان

محمدرضا خاتمی که اخیراً با همسرش به آلمان سفر کرده بود، ملاقات محرمانه‌ای با مهدی هاشمی رفسنجانی داشته است.

به گزارش رجانیوز، بنا به گفته چند تن از افراد مورد وثوق خارج از کشور، دیدار محمدرضا خاتمی و مهدی هاشمی که ساعتی طول کشیده است اما از مطالب مطرح شده در این دیدار، اطلاعی در دست نیست.

زهرا اشراقی همسر محمدرضا خاتمی وی را در این دیدار همراهی کرده است و دختر و داماد خاتمی نیز که ساکن انگلیس هستند، به آن‌ها در آلمان ملحق شده‌اند.

گفته می‌شود که خاتمی در این سفر، یک واحد منزل مسکونی را در مونیخ آلمان خریداری کرده است.

محمد رضا خاتمی هفته گذشته در گفت‌وگو با روزنامه شرق، زندگی در جامعه ایران را به‌دلیل آنچه که وی مقاومت بسیار زیاد در برابر تغییر و تحول‌خواهی می‌خواند، سخت خوانده بود.

مهدی هاشمی از مرداد ماه سال گذشته از کشور خارج شده و علی‌رغم تأکید مقامات قضایی و اطلاعاتی کشور مبنی بر بازگشت به ایران و پاسخگویی به اتهاماتش در خصوص حوادث پس از انتخابات، از این اقدام خودداری کرده است.

وزیر اطلاعات چندی پیش تأکید کرد که حکم جلب مهدی هاشمی صادر شده است.

مرخصی به چهره‌ای که مهدی هاشمی را از ایران فراری داد

در میان افرادی که به عنوان متهم و مجرم در جریان آشوب‌های خیابانی سال گذشته توسط مراجع قضایی، بازداشت و محاکمه شدند، افرادی بودند که به دلیل سخنان و اظهارات خود در دادگاه‌، مورد توجه ویژه قرار گرفتند.

محمدعلی ابطحی، محمد عطریانفر، سعید حجاریان، سعید شریعتی و نیز حمزه کرمی از جمله این افراد بودند که به خاطر اعترافات خود، به چهره‌های جنجالی سال گذشته معروف شدند.

در این میان، اظهارات حمزه کرمی درباره نقش فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت در این آشوب‌ها، بازتاب گسترده‌ای در میان رسانه‌های خبری و افکار عمومی داشت.

کرمی، مدیر سایت جمهوریت و از مدیران ارشد دانشگاه آزاد بود که سال گذشته به جرم اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد و با رای دادگاه به تحمل 11 سال حبس محکوم شد.

نقش مهدی هاشمی در فتنه 88 از زبان کرمی

کرمی در جریان برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامات افراد بازداشت شده در آشوب‌های تهران، ضمن اشاره به نقش مهدی هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 گفت: در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت، مهدی هاشمی نقش موثری داشت. وی معتقد بود که انتخابات در ایران با پول بیت المال برگزار می‌شود و اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. لذا بنده با وی صحبت کردم و البته گوشزد هم کردم که استفاده از پول بیت المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمی‌پذیرفت.

وی اضافه کرد: با فشار مهدی هاشمی از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت به منظور تبلیغات در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری برای پدرش یعنی آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی پول برداشت می‌شد و مهدی هاشمی پس از شکست پدرش در انتخابات به اقدامات خود ادامه داد و مابقی پول‌های باقی مانده و بدهکار شده خود را نیز به شرکت‌هایی که برای پدرش تبلیغ می کردند، پرداخت کرد.

کرمی همچنین درباره مسائل رخ داده در انتخابات دهم ریاست جمهوری، تاکید کرد: مهدی هاشمی با بنده صحبت کرده و گفت که ما باید برای انتخابات کار رسانه‌ای قویی‌ای را آغاز کنیم. چند روز بعد هم در جلسه ای جاسبی به بنده گفت که باید هر کاری انجام دهیم تا هر کسی به غیر از احمدی نژاد رئیس جمهور شود. از این رو ما نیز سایت جمهوریت را با مدیریت رسمی مهدی هاشمی راه اندازی کردیم، البته چند روز بعد جاسبی با تغییر نظر به ما اطلاع داد که بنده می‌خواهم در انتخابات بدون موضع باشم لذا دستور تعطیلی سایت جمهوریت را صادر کرد ولی با فشارهای هاشمی این سایت به کار خود همچنان ادامه داد.

وی افزود: سایت جمهوریت ابتدا قرار بود از کاندیدایی در انتخابات حمایت و نسبت به دولت نهم نیز نقدهایی داشته باشد ولی با فشارهای مهدی هاشمی، این سایت تبدیل به سایت تضعیف کننده سازمان های نظامی از جمله بسیج و سپاه و سازمان‌های دولتی شد و حتی این سایت خدمات دولت را نیز پول پاشی معرفی می‌کرد و کار به جایی کشید که این سایت بر خلاف واقعیت، شبهه تقلب در انتخابات را تلقین کرد.

نظر عضو حزب مشارکت درباره حمزه کرمی

در همین راستا و چند روز بعد از اعلام حکم کرمی، علی اصغر شفیعیان، عضو بخش تبلیغات ستاد میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری، در یادداشتی که در وبلاگ شخصی خود منتشر کرد، با اشاره به خبر محکومیت برخی از نویسندگان سایت "جمهوریت"  نظیر حمزه کرمی توسط دادگاه، از "مهدی هاشمی" به عنوان مسئول اصلی این سایت نام برد و خواهان رسیدگی قضایی به پرونده وی شد.

این عضو حزب مشارکت خطاب به مهدی هاشمی نوشت: "به خدا اگر جای مهدی هاشمی بودم، لحظه‌ای خوابم نمی‌برد که الان کرمی و باستانی و نوربخش کجایند؟ خانواده هایشان چه می‌کشند؟ نمی‌دانم مهدی هاشمی چطور به دروغ می‌گوید که دارد هم در خارج دکترا می‌خواند که معلوم نیست کدام کشور و کدام دانشگاه است و هم مدعی است که همزمان دارد در کشورهای مختلف به شعبه‌های دانشگاه آزاد سر می‌زند."

گفتنی است مهدی هاشمی رفسنجانی، فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، چند روز پس از چهارمین دادگاه متهمان کودتای مخملی، ایران را به مقصد انگلیس ترک کرد و تاکنون به ایران بازنگشته است.

گزارشی ازحضور 11 ماهه مهدی هاشمی در لندن

مهدی هاشمی رفسنجانی که شهریور 88 با عنوان "مأموریت سازمانی " برای دانشگاه آزاد به انگلیس رفته و اتهامات بسیاری را در زمینه اغتشاشات پس از انتخابات یدک می‌کشد، همچنان قصد بازگشت به کشور را ندارد.

 حدود 1 سال پیش و در چنین روزهایی یعنی دقیقاً پس از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری و پس از شکست موسوی در این انتخابات اغتشاشاتی در کشور ایجاد شد که بسیاری از افراد صاحب‌نظر در عرصه سیاسی کشور مهدی هاشمی را یکی از عاملان ساماندهی آن معرفی می‌کردند.

* مهدی هاشمی کیست؟

مهدی هاشمی رفسنجانی بهرمانی تحصیلات خود را در رشته مخابرات در دانشگاه تهران به پایان رساند و کارشناسی ارشد مهندسی انرژی را از دانشگاه صنعتی شریف و دکترای مهندسی منابع انرژی را از دانشگاه آزاد دریافت کرده‌ است و در گذشته مسئولیت‌هایی را در وزارت نفت از جمله ریاست سازمان بهینه سازی مصرف سوخت بر عهده داشت.

مادر وی عفت مرعشی و پدرش اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. فائزه و فاطمه دو خواهر و محسن و یاسر برادران او هستند.
مهدی با دخترعموی خود فرشته هاشمی ازدواج کرده و دو پسر به نام‌های فؤاد و یاسین دارد.

وی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 در ستاد انتخاباتی پدرش اکبر هاشمی رفسنجانی فعالیت می‌کرد در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 نیز از حامیان میرحسین موسوی بود و در دانشگاه آزاد ستادی را برای کنترل صحت انتخابات! ایجاد کرده‌بود.
اما پس از انتخابات و شکست موسوی چند تن از متهمین در دادگاه متهمان پرونده کودتای مخملی اتهاماتی را علیه او مطرح کردند.

* آغاز سفر مهدی هاشمی به انگلیس

اما با آغاز مطالبات مردمی برای محاکمه عوامل اغتشاشات و ناامنی‌ها در کشور پس از انتخابات 22 خرداد 88 که بالتبع نام مهدی هاشمی را نیز بر سر زبان‌ها می‌انداخت، به ناگاه وی از کشور خارج شد.

با این وجود یکی از نزدیکان خانواده هاشمی رفسنجانی در همان روزها یعنی نهم شهریورماه سال 88 در گفت‌وگو با خبرنگار ما ضمن تأئید خبر سفر مهدی هاشمی به انگلیس گفت که این سفر هیچ ارتباطی به شایعات مطرح شده درباره احتمال دستگیری مهدی هاشمی به اتهام طراحی و عملیاتی کردن اغتشاش‌های پس از انتخابات ندارد.

البته بسیاری از مردم و کارشناسان، رفتن مهدی هاشمی به لندن را با مسائل مطرح شده درباره وی مبنی بر دست داشتن در اغتشاشات پس از انتخابات، بدون ارتباط نمی‌دانستند و خواستار بازگرداندن وی به ایران برای حضور در دادگاه بودند.
ادامه مطلب ...

توصیه خاتمی به موسوی درخصوص زهرا رهنورد!

دیدار اخیر خاتمی و موسوی همراه با طرح موضوع برخی مواضع تند زهرا رهنورد به بحث و اختلاف  کشیده شد. 

به گزارش خبرنگار سیاسی جهان خاتمی و موسوی به تازگی با یکدیگر دیدار کردند و به بررسی وضعیت کنونی جریان اصلاحات و جریان موسوم به جنبش سبز پرداختند.
 
برپایه این گزارش موسوی در این دیدار باردیگر انتقادات خود از عدم همراهی خاتمی را مطرح کرده و خواستار تحرک بیشتر وی شد.
 
موسوی گفت: ".... وقتی شما کنارکشیدید اختلافات هم زیاد شده است.باید در متن ماجرا باشید ...."
 
خاتمی نیز در این دیدار با انتقاد از برخی مواضع موسوی به وی خاطرنشان کرد".... شما تنها به نگارش بیانیه‌های تند می‌پردازی و تمام ذهن خود را معطوف این نکته کرده‌ای......باید به سمت برنامه ریزی بیشتر حرکت کنیم . این موضوع یکی از مباحث انتقادی درباره عملکرد شما در جلسات دوره‌ای شده است......شما باید بپذیرید که هزینه تندروی‌های شما و خانم رهنورد را باید بدهیم و این نکته آسیب‌پذیری ما را بیشتر کرده است...."

رفتار شتابزده موسوی پس از انتخابات و تلاش وی در همراهی با جریان‌های ضد انقلاب و سلطنت‌طلب سرخوردگی جریان ناکام اصلاحات را به دنبال داشته است و بسیاری از سران این جریان موسوی را عامل طرد کامل خود از صحنه سیاسی ایران معرفی می‌کنند. موسوی به تازگی برای یافتن منفذی برای ادامه حیات سیاسی دیدارهای خود را گسترش داده است .

درحال حاضر این خاتمی است که رهبری جریان موسوم به سبز را به دست گرفته است.موسوی و کروبی مجبور شدند رهبری خاتمی را به دلیل میانه روی و طرفداران بیشتر بپذیرند.خاتمی توانست در چند ماه گذشته موسوی و کروبی را مجاب کند که مخالفت با نظام نباید از طریق دعوت به خیابانها انجام شود.

گاو

گفت: محسن کدیور بعد از بازگشت از دومین سفر خود به اسرائیل، نامه سرگشاده ای خطاب به هاشمی رفسنجانی و علیه رهبر انقلاب نوشته است.

گفتم: خواسته از خجالت نتانیاهو دربیاد!
گفت: چند گروه ضدانقلاب دیگر هم به وی اعتراض کرده و گفته اند، نوشتن این نامه بعد از سفر به اسرائیل، احمقانه بوده است زیرا جمهوری اسلامی دشمنی اسرائیل با خود را افتخار می داند و از نامه کدیور ناراحت نمی شود.
گفتم: یکی از سایت های وابسته به مارکسیست ها نوشته این اقدام کدیور از روی ناچاری بوده و خودش هم می دانسته که چند هفته بعد از سفر به اسرائیل نباید این نامه را می نوشت.
گفت: پس چرا نوشت؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو رفت دکتر و گفت؛ آقای دکتر، همه به من میگن گاو. دکتر پرسید از کی تا حالا؟ گفت؛ از همون وقت که گوساله بودم!

کروبی:احمدی نژاد مشکوک است

برخی اخبار و تحلیل ها حاکی از آن است که کروبی برای فراموش نشدن از رهبری جنبش سبز، دیدارهای خود را افزایش داده است و هر روز به بهانه های مختلف تلاش می کند در صدر اخبار رسانه های سبز قرار گیرد.

به گزارش جهان، آگاهان سیاسی معتقدند که اختلاف بر سر رهبری جنبش سبز میان خاتمی و موسوی است و کروبی در این بین مورد بی توجهی قرار گرفته است.

از این رو کروبی هر روز تلاش می کند تا با مواضع تندتر از قبل جایگاه خود را در صدرنشینی اخبار رسانه های ضدانقلاب از دست ندهد.

وی که اخیراً در دیدار با خانواده یک زندانی گفته بود نظام شاه بهتر از وضعیت حالا بود، در جمع دیگری به عملکرد رئیس جمهور اشاره کرد و وی را مشکوک خواند.

کروبی که پیش از این رئیس جمهور کشور را دعوت به بازگشت در آغوش ملت کرده بود، اینبار تصریح کرد: مدیریت جهانی، عدم تمکین در قبال قانون، تضعیف نهادهای مردمی از طریق عدم تمکین و زورگویی، سوءاستفاده از مقدسات، دروغ گویی، دخالت و تصمیم گیری در حریم خصوصی خانواده ها (میزان بچه دار شدن)، خس و خاشاک خواندن ملت بزرگ ایران و .. بس نبود که امروز گستاخانه تک حزبی را مطرح می کنند!!

کروبی همچنین با بیان اینکه اظهارات احمدی نژاد مشکوک است، وی را طرفدار اسلام طالبانی دانست. وی البته در انتها پیش بینی کرد که دولت احمدی نژاد به دلایلی نمی تواند خیلی سرکار و پابرجا بماند.

پاسخ فائزه هاشمی به علی مطهری: احمدی نژاد مقصر نبود

فائزه هاشمی در خصوص لفظ فتنه گفت: من با لفظ فتنه در این دوران موافقم اما نه با تعبیری که رایج است که معترضین به نتایج انتخابات را فتنه گر می دانند، من معتقدم که فتنه جریان مقابل است چون آن جریانی که انتخابات طی کرد خودش یک فتنه بزرگی بود.
به گزارش جهان وی که با یک رسانه اصلاح طلب گفت وگو می کرد، با بیان اینکه هنوز هم دیر نشده است و نظام می تواند ماجرای تقلب را مجدداً بررسی کند اظهار داشت: اعتراضات خیابانی همه به این دلیل بود که می خواستند ببینند رأی شان کجا رفته است.

وی درخصوص ریشه های این اعتراضات، بدون اشاره به نام کسی، ادعای مطهری مبنی بر اینکه احمدی نژاد و مناظره او ریشه اعتراضات خیابانی بوده است را رد کرد و گفت: اینکه ریشه حوادث بعد از انتخابات به مناظره ها برمی گردد من اعتقاد ندارم. به این خاطر که به نظر من بعضی برنامه ها از قبل چیده شده بود. در واقع حرف هایی که در این مناظره زده شده بود یک ابزاری بود در جهت پیشبرد همان برنامه هایی که طراحی شده بود و حوادث بعد از انتخابات هم اعتراض به آن مناظره نبود بلکه اعتراض به اینکه؛ "رأی ما کجاست؟" بود و احساس شد که رأی واقعی خوانده نشده است.

افشا شدن رویکردهای جدید مافیای قدرت

پس از اینکه مافیای قدرت موفق شد در گام اول با سیاسی جلوه دادن پیگیری های صورت گرفته جهت پایان دادن سیطره اش بر خوان گسترده دانشگاه آزاد، مانع از اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص وقف اموال دانشگاه آزاد و تغییر اعضای هیات امنای دانشگاه مذکور شود، طراحی لازم برای برداشتن گام های دیگری را انجام داده است .

در همین راستا برخی از اعضای هیات امنای دانشگاه مذکور که کوس رسوای ارتباط علنی آنها با عناصر بدنام، متوهم، بی خرد و دشمن سوئی چون کروبی و موسوی قبلا به صدا درآمده ولی خود را در سایه نام نیک و تبار خانوادگی مخفی کرده اند، نقشی محوری را بر عهده گرفته و قصد داردند طی تماس با برخی از مراجع و علمای طراز اول کشور، با ارایه اطلاعات غلط به هر نحو ممکن نظر مساعد فقهی آنان را پیرامون صحیح بودن مقوله وقف دانشگاه آزاد کسب نمایند.

در این زمینه قرار است تماس هایی با حضرات آیات جوادی آملی، مظاهری، امینی، موسوی اردبیلی و . . . برقرار شده و نقطه نظرات آنان در این زمینه جلب گردد .

این وضعیت در شرایطی رخ می دهد که مقام معظم رهبری اخیرا دستور تشکیل هیات فقهی و حقوقی خاصی را برای بررسی موضوع وقف دانشگاه آزاد صادر کرده اند ولی مافیای قدرت که یک شاخه آن در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجالس هفتم و هشتم لانه کرده در تلاش است تا با این اقدام خود بر روند فعالیت هیات مذکور تاثیر بگذارد.

از دیگر برنامه هایی که از سوی مافیای قدرت طراحی و وارد فاز اجرایی شده است، موضوع تغییر ریاست دانشگاه آزاد اسلامی می باشد چرا که به زعم آنان ریاست دانشگاه آزاد، سطح استراتژیک دعوای شورای عالی انقلاب فرهنگی از تغییر اعضای هیات امنا و رد موضوع وقف که به سیطره خانوادگی و موروثی آنان پایان می دهد، به تغییر ریاست دانشگاه تنزل یافته  و بحث دعوای مذکور به زعم آنان خاتمه یافته تلقی خواهد شد .

در همین رابطه چند تن از اعضای هیات امنا که خود را مالک بدون منازع  دانشگاه آزاد می دانند بدون هماهنگی و مشورت با سایر اعضای هیات مذکور، مذاکراتی پنهانی را با تعدادی برای پذیرش سرپرستی دانشگاه داشته و سعی دارند روند تغییر ریاست دانشگاه را به یکباره اعلام و اجرا نمایند .

بدیهی است با این اقدام آنان شورای عالی انقلاب فرهنگی بدلیل عدم هماهنگی قبلی مجبور به واکنش شده و دعواهای جدید متوجه موضوع ریاست دانشگاه آزاد اسلامی خواهد شد، نه موضوع وقف و هیات امنا !؟!

از دیگر رویکردهای مافیای قدرت قیاس دانشگاه آزاد با سایر دانشگاه هایی است که توسط روحانیون اداره می شود .

در این رویکرد قرار است سلسله مقالات و نوشته هایی پیرامون ضرورت پیوند حوزه و دانشگاه در رسانه ها درج و با طرح مثال هایی از دانشگاه های موفقی همچون امام صادق (ع)، علوم حدیث و دانشگاه مفید که توسط روحانیون بلند پایه اداره می شوند اینگونه مطرح گردد که مزیت دانشگاه آزاد این است که در مدیریت کلان آن فردی روحانی می باشد .

ولی طراحان این رویکرد از یاد برده اند که برخی واحد های دانشگاه آزاد خصوصا واحدهای تهرانی آن، هم اکنون بدترین شرایط ممکن را در ترویج بی عدالتی و اخذ مبالغ کلان غیر قابل توجیه در سطح دانشگاه آزاد داشته و طرح موضوع میدیریت کلان دانشگاه آزاد توسط فردی روحانی که حتی حاضر نیست در برابر تخلفات آشکار فرزندانش کوچکترین واکنشی نشان دهد و از مدافعان چشم بسته آنان است، تنها به ایجاد وهن پیرامون روحانیت عادل و انقلابی خواهد انجامید .