پروژه ۲۵ بهمن کروبی و موسوی که به جز استقبال صهیونیست ها و ریگی و رجوی، هیچ کس به آن اعتنا نکرده از جانب وابستگان حلقه ماسونی- صهیونیستی جرس به موسوی و کروبی سفارش داده شده است.
مسیح علی نژاد و جمیله کدیور در ماموریتی از قبل طراحی شده برای کمک به اسرائیلی ها که این روزها در باتلاق تحولات مصر دست وپا می زنند، با کروبی تماس می گیرند و از او خواهش می کنند تا بعد از ۲۲ بمهن، یک راه پیمائی اعتراضی در تهران تدارک ببیند.
کروبی هم می پذیرد تا در این پروژه، صهیونیست ها را کمک کند.با این حال در میان منافیقن و ضدانقلاب اختلاف جدی ایجاد شده است.
از یک سو محمد خاتمی جمعه شب با انتقاد شدید از موسوی و کروبی گفته است: راهپیمایی ۲۵ بهمن بازی دو سر باخت است. بر فرض محال اگر نظام مجوز بدهد در مقام قیاس ما در سراسر کشور حتی یک دهم جمعیتی را که روز ۲۲ بهمن در تهران به خیابان آمد نمی توانیم بیاوریم و این به شدت به ضرر ماست». در همین رابطه رسانه های ضدانقلاب از خاتمی خواستند که هرچه زودتر موضع خود را علنی کند.
همچنین جریان نفاق نیز از داخل با اختلافات جدی مواجه است.از یک سو حزب منحل شده و ضدانقلاب مشارکت بیانیه می دهد که ما به دنبال براندازی نیستیم و از سوی دیگر شورای هماهنگی سبزها و رسانه ها وابسته به ضدانقلاب می نویسند که مشارکت سخنگوی ما نیست و چند روز بعد جوانان مشارکت در بیاینه ای جداگانه تلاش می کنند خود را همراه طیف اصلی نفاق نشان دهد و بر مواضع رادیکالتر تاکید می کند.
دیشب سینمای رسانه ها مستقر در برج میلاد یکی از داغ ترین شبهای خود را در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر گذراند.تا لحظاتی پیش از آغاز فیلم "پایان نامه" اثر حامد کلاهداری که تنها یک فیلم دیگر را در کارنامه کارگردانی خود دارد،سالن اصلی برج میلاد صندلی های خالی زیادی داشت اما با خاموش شدن چراغ ها کم کم تقریبا اکثر صندلی های سالن پر شد.
کم نبودند تماشاگرانی که از قبل موضوع فیلم کلاهداری را می دانستند؛ فیلمی که پیش از این حرف و حدیث ها و تبلیغات منفی فراوانی علیه اش به میان آمده بود. داستان مانند فیلم "گزارش یک جشن" حاتمی کیا به حوادث پس از انتخابات اشاره داشت با این تفاوت که کلاهداری به صراحت به آن موضوعات می پرداخت و مانند حاتمی کیا در لفافه و با زبان ایما و اشاره سخن نمی گفت. از میانه فیلم یا نه اگر درست تر بگوییم از همان اوایل فیلم و با به میان آمدن موضوعات سیاسی جو سالن ابتدا با سر و صدای جزئی و بعد با کف و سوت و در نهایت با تقلید صدا از حیوانات مختلف کمی به هم ریخت تا جایی که وقتی در یکی از سکانس ها کارگردان در نقش یکی از شخصیت های فرعی وارد فیلم شد آن قدر سر و صدا زیاد شد که صدای فیلم مفهوم نبود. طیف خاصی از تماشاگران در هر بخشی از فیلم، هر گاه از زبان بازیگران جملاتی مخالف نظر آن طیف به زبان می آمد بلافاصله شروع به سر و صدا می کردند اتفاقی که تقریبا در این دوره از جشنواره به کاملا بی سابقه بود.
پس از نمایش فیلم سالن کنفرانس مطبوعاتی به صورت کامل پر شد و بسیاری از خبرنگاران سر پا کنفرانس را دنبال می کردند. نوع برخورد برخی از خبرنگاران در هنگام پخش فیلم در وهله اول واکنش تند تیم سازنده را در پی داشت به طوریکه در ابتدای جلسه سوال شد که اساسا رسانه ها چه قضاوتی می توانند درباره فیلمی که به درستی دیده نشده است داشته باشند و در ادامه حتی برخی خبرنگاران برخی این نوع برخوردها را تقبیح کردند.
کلاهداری با بی منطق دانستن سر و صدا و هو کردن فیلم در هنگام پخش گفت که اکران بهترین فیلم ها را می شود با سازماندهی کردن تنها هفت نفر به هم زد. حامد کمیلی و بهاره افشاری نیز نسبت به این برخورد مطبوعاتی های معترض به شدت موضع گرفتند. مریم کاویانی نیز که در سالن حضور داشت درباره این مساله اظهار نظر کرد و گفت فکر می کردم که اهالی هنر ما بهتر از این برخورد کنند.
بر خلاف آنچه که پیش بینی می شد کنفرانس مطبوعاتی در شرایط آرامی برگزار شد و برخی از خبرنگاران تنها به جای سوال نظریات خود را در ارائه داده بودند.روح الله شمقدری تهیه کننده هم اشاره ای به ساخت فیلم کرد و گفت زمانی قرار است اپوزوسیون فیلم بسازد کار ساده است و پز مخالفت هم حفظ می شود اما اگر بخواهیم در حمایت از نظام فیلم بسازیم آن وقت است که همه چیز مشکل می شود.
اخبار ما حاکیست که امنای صنف طلافروشان تهران اعلام کرده اند که چون به طور رسمی و قانونی راهپیمایی ۲۲ بهمن مورد تأیید نظام می باشد و از طرفی مردم انقلابی در این راهپیمایی در شعارهای خود به نفع مردم مصر و سرنگونی حسنی نامبارک هم فریاد برآورده اند؛ لذا برگزاری هرگونه تجمع غیرقانونی و اعلام همراهی اعضای این صنف با هرج و مرج طلبان تکذیب شده و حتی این صنف از مراجع قضایی می خواهد با این اخلال گران برخورد قضایی و کیفری صورت گرفته و مسببان آن را به دار مجازات برسانند.
ضمناً سایر اصناف و کسبه تهران نیز با مواضع مشابهی از هرگونه همراهی با جریان فتنه و به خصوص با ضدانقلاب داخلی (خاتمی، کروبی و موسوی) و ایادی خارجی و فراری (سازمان مجاهدین انقلاب و منافقین و...) ابراز برائت و بیزاری داشته اند.
تنه گران که با بیانیه دعوت به راهپیمایی 25 بهمن در حقیقت تلاش دارند آخرین تیر خود را برای نشان دادن زنده بودن به اصطلاح جنبش خود در چله کمان قرار دهند در حالی برای جمع کردن تعدادی محدودی هوادار دست و پا می زنند که از کوچکترین محبوبیتی برخوردار نیستند و برای هوادارن بی شمار اما نامرئی خود بیانیه می دهند و مصاحبه می کنند. خبرنگار بولتن نیوز شب گذشته از مناطقی همچون سعادت آباد، شهرک غرب، شهرک اکباتان و . . . کسب اطلاع کرد که فتنه گران شب نامه های وسیعی را در این مناطق برای دعوت مردم به حضور در اجتماع 25 بهمن پخش کرده اند .
توزیع وسیع این شب نامه ها در حالی صورت می گیرد که حتی هواداران سابق جنبش سبز و سران فتنه هم کمترین وقعی به گفته ها و اظهارات شیخ مهدی کروبی و میر حسین موسوی نمی گذارند . اما خود این توزیع هم از چند جهت حائز اهمیت است :
نکته اول در این رابطه این است که جنبش سبز درحال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است و در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نمی کند. آنها خوب می دانند اگر در 25 بهمن مانند دعوت های قبلی با استقبال مردمی روبرو نشوند مطئنا پایان حقیقی جنبش رقم خواهد خورد و در همین راستا تمامی تلاششان را می کنند که حداقل با 200 نفر در روز 25 بهمن در هر کجایی از مسیری که اعلام کرده اند حضور پیدا کنند تا بتوانند خودی نشان دهند. اما تجربه های مشابه بعد از 9 دی پارسال نشان داده است که این امر محقق نمی شود چون مردم اینها را با همه وجود رد کرده اند.
نکته دوم برخورد جالب ساکنین مناطقی مختلف تهران بوده است که در چند روز گذشته با مشاهده افرادی که قصد دارند بر خلاف مصالح نظام و بر خلاف جریان ملت برای شرکت در اجتماع 25 بهمن تبلیغ کنند با اطلاع به مراجع انتظامی از فعالیت آنها جلوگیری کرده اند.
نکته سوم ترس و وحشت جنبش سبز از عدم استقبال معدود هوادارانشان است که دست به چنین کاری زده اند. آنها خوب می دانند که دیگر در بین مردم جایگاهی ندارند. وقتی به میزان جمعیت اجتماعات این جنبش با نگاه تحلیلی بنگریم به نکته مهمی پی خواهیم برد که بعد از هر تجمع و فراخوان تعداد مشهودی از افراد حاضر، ریزش کرده اند و هر تجمع با استقبال کمتری مواجه شده است. از این رو سران فتنه بر این باورند که باید مردم تحریک شوند و یاس و ناامیدی در دل آنها جوانه بزند.هرچند سران فتنه در این امر نیز ناموفق بوده اند. زیرا اگر آنها می توانستند با چنین رفتارهایی مردم را ناراضی جلوه دهند مطمئنا آغاز هدفمندی یارانه ها بهترین فرصت ممکن بود که سیاست های فتنه انگیز جنبش سبز در عرصه تحول عظیم اقتصادی هم شکست خورد. آنها تمام تلاش خود را به کار بسته بودند که همزمان با هدفمندی یارانه های و گران شدن قیمت بنزین و بعضی اقلام دیگر مانند نان، مردم را بخروشانند اما باز هم بصیرت مردم انقلابی ایران به کمکشان آمد و این بار هم دست فتنه گران برای مردم رو شد و آنها دست در دست هم به یاری دولت خدمتگزار شتافتند.
نکته چهرم و آخر هم اینکه مردم سلحشور ایران در سی ودومین سالگرد تولد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بار دیگر برگ زرینی بر دفتر این انقلاب رقم زندند و به جهانیان و دشمنان داخلی و خارجی اثبات کردند که حتی پس از گذشت 32 سال همچنان بر آرمان های بنیان گزار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) پایبند هستند و در راه ثبات نظامشان در برابر تمامی دشمنان با سلاح بصیرت ایستادگی خواهند کردو همین حضور هم مهر باطل دیگری بود بر اندیشه کسانی که در سر سودای فروش آرمان های این نظام را می پروراندند.
رسول منتجب نیا درگفتگو باریفنادرمورد اعلام فراخوان برای راهپیمایی 25 بهمن ماه از سوی "گرامی مقدم "سخنگوی حزب اعتماد ملی اظهار داشت : پس از پلمب شدن دفتر مرکزی این حزب هیچگونه فعالیت رسمی نداشته وساختار آن بهم ریخته است
وی افزود : شورای مرکزی که مرکب از 61 نفر است جلسه ای برگزار نکرده و طبعا مصوبه ای نیز نداشته .
منتجب نیاز افزود : سخنگوی حزب تا زمانی سخنگوست که مصوبات شورای حزب را اعلام کند نه نظر شخصی خود یا فرد دیگری .
رسول منتجب نیا با بیان انیکه شورا هیچ جلسه و مصوبه ای را اعلام نکرده گفت : اگر بپذیریم که گرامی مقدم سخنگوی اعتماد ملی است در زمانی باید اظهار نظر کند که شورای حزب جلسه برگزار کرده باشد.
وی با تاکید بر رد نظرایشان گفت : من اعلام می کنم که حزب اعتماد ملی در این مورد نظری ندارد و آقایان نظر شخصی خود را اعلام کرده اند نه نظر حزب.
منتجب نیا افزود : نه سخنگو و نه قائم مقام حق ندارند از زبان یک تشکیلات گسترده و فراگیر بدون طی کردن مراحل اظهار نظر کند.
وی در خصوص فراخوان و بیانیه کروبی گفت :موضع ما همان موضع اولی بود که در 22 بهمن از مردم دعوت کردیم و بنده به عنوان مسوول یکی از مبادی راهپیمایی از مسجد امام جعفر صادق (ع)همراه با علما و مردم مساجد مسیر را طی و از انقلاب و آرمانهای امام (ره ) دفاع کردیم ، ما همه ساله اینکار را انجام می دهیم ، موضع ما دفاع از انقلاب و آرمانهای امام در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی است .
منتجب نیا در باره مواضع حزب پس از انتخابات ریاست جمهوری اظهار داشت : دفتر حزب اعتماد ملی مدتی کوتاه پس از انتخابات پلمب و جلسات آن نیز به طبع این تعطیلی برگزار نشد و ما هیچگونه نشستی نداشتیم تا موضعی اعلام کنیم .
وی اظهار داشت حزب بجز یکی دو مرتبه اطلاعیه مناسبتی که برای برخی ایام داده شد هیچ جلسه و موضعی نداشتیم . اگر در اینده قرار شد حزب فعال شود آنوقت شورای مرکزی پس از برگزاری جلسه مصوبات خود را اعلام می کند.
رسول منتجب نیا در مورد سایت سحام نیوز گفت : سحام نیوز ابتدا به عنوان سایت حزب اعتماد ملی تاسیس شد و مسوولیت آن بر عهده "گرامی مقدم" بوده که پس از تعطیلی حزب خوب بود این سایت تعطیل می شد و فعالیت نمی کرد .
وی افزود : هرکسی می تواند سایت مستقل داشته باشد مثل خود من و متاسفانه سایت سحام نیوز همچنین فعال است و من به عنوان قائم مقام حزب اطلاعی از گرداننده یا گردانندگان آن ندارم .
قائم مقام حزب اعتماد ملی با انتقاد از عملکرد این سایت گفت : انتظار داریم این سایت شخصی شود ، اعضای حزب نباید بدون دلیل پاسخگوی مطالبی باشند که نه اعضای شورا و نه قائم مقام از اخبار و تحلیلهای آن اطلاع ندارند بنا براین چگونه می توانند پاسخگوی آن باشند .
من چند ماه یکبار و در صورت داشتن دسترسی و فرصت به سایت سری می زنم اما غالبا از مطالب آن بی اطلاع هستم و کار گردانندگان آن را صحیح نمی دانم ، سایتی که به نام حزب فعال باشد ، در زمان تعطیلی حزب قطعا باید تعطیل شود.
وی ادامه داد : راه اندازی سایت شخصی هزینه سنگینی ندارد ، این سایت می تواند شخصی باشد که در این صورت مسوول مطالب و تحلیلهای آن کسانی هستند که آن را مدیریت می کنند نه افراد بی اطلاع .
منتجب نیاز مواضع کروبی پس از انتخابات را نظر شخصی وی اعلام کرده و صحت و سقم آن را نیز باید خودشان بگویند ، نظر ایشان شخصی است و حزب در این قضایا مواضعی نداشته چرا که حزبی نبوده که بخواهد موضع گیری کند.
وی افزود : من از موضع خود سخن می گویم و نمی توانم در مورد مواضع ایشان سخن بگویم ، من شخصا پایبند مواضع امام ونظام جمهوری اسلامی و آرمانهای انقلاب هستم هر کسی عقیده خود را دارد و پاسخگوی عملکرد خود است .
منتجب نیا نقش ضد انقلاب در جریان فتنه را پر رنگ خوانده و گفت : وقتی حرکتی اعتراض آمیز بوجود می آید طبیعی است گروهها و جریانهای مختلف وارد عمل شوند ، این اعتراض زمانی که به سطح جامعه پهن می شود افراد فرصت طلب از هر گروه و با انگیزه های مختلف از فضا به نفع خود استفاده می کنند و هر کس در راستای عقاید خود وارد عمل می شود.
وی راهپیمایی 22 بهمن را یک اصل دانسته و افزود : من مردم را به شرکت در آن دعوت کرده و این روش سی و چند ساله من است و تا زنده هستم آن را ادامه خواهم داد.
وی با تاکید بر اینکه هیچ ارتباطی بین سایت سهام نیوز و حزب اعماد ملی نیست افزود : حزبی که تعطیل است پس هیچ نشست و مصوبه ای ندارد .
قام مقام حزب اعتماد ملی در خصوص فراخوان 25 بهمن گفت : من آن را رد
می کنم و حزب جلسه ای برگزار نکرده تا تصمیمی گرفته شود و فراخوان اعلام کند .
کمیته حقوقی موسوی در چنگال منافقین
بررسی ارتباطات اعضای کمیته حقوقی ستاد میرحسین موسوی بیانگر ارتباطات نزدیک این کمیته با منافقین بوده است.
بررسی ارتباطات اعضای کمیته حقوقی ستاد میرحسین موسوی بیانگر ارتباطات نزدیک این کمیته با منافقین بوده است.
،یکی از اعضای این کمیته وحید طلایی و از فعالین کمیته آسیب دیدگان ستاد
میرحسین موسوی بوده است که ارتباط نزدیکی با محمد صالح نقره کار(خواهر
زاده زهرا رهنورد) داشته است.
علاوه بر این وی ارتباط وسیعی نیز با
اردشیر امیر ارجمند سر پل گروهک منافقین و حلقه واسط این جریان با رژیم
صهیونیستی داشته است. ارتباط گیری اولیه منافقین با وحید طلایی از طریق
دختر عمهاش بوده که هم اکنون در پادگان اشرف مقر منافقین در عراق به سر
می برد. وحید طلایی در ستاد موسوی بسیار فعال بود و با توجه به
دسترسیهایش به اطلاعات ستاد، در انتقال این اطلاعات به منافقین و القا
مطالب آنان به اعضای ستاد، جزو افراد تاثیر گذار بوده است. وحید طلایی
همچنین در وصل افراد متعدد در حوزههای مختلف و ارایه اطلاعات داخلی و
انتقال آن به سرپل نفاق فعال بوده و مبالغ زیادی را برای کمک به خانواده
آسیب دیدگان از منافقین دریافت کرده است. محمد صالح نقره کار، نیز خواهر
زاده زهرا رهنورد بوده و دبیر کمیته حقوقی ستاد موسوی را بر عهده داشت و
او نیز با سر پل منافقین ارتباطات نزدیکی داشت. کمیته حقوقی ستاد مرکزی
موسوی یکی از محملهای اصلی منافقین برای تاثیر گذاری بر روی موسوی و جمع
آوری اطلاعات از ستادها، دستگیر شدگان و زندانیان پس از انتخابات بوده و
یکی از مراکز اصلی القا پروژه 72 کشته بوده است.
خواص در خط رهبری در مقابل فتنه سکوت نمیکردند
معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: برخی خواص بعد از گذشت بیش از یک سال هنوز از لفظ فتنه استفاده نمیکنند، البته بعضا این افراد مورد احترام ما هستند، اما این خواص اگر در خط رهبری بودند باید به این موضوع اشاره میکردند.
مسعود زریبافان معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در
مراسم گرامیداشت و تقدیر از جانبازان فتنه 88 که شب گذشته به همت سازمان
بسیج مستضعفین در حسینیه نیروی هوافضای سپاه برگزار شد، با اشاره به انقلاب
مصر گفت: سقوط و سرنگونی فرعون مصر و انقلاب مردمش که الهام گرفته از
انقلاب اسلامی ایران است را تبریک میگویم.
وی با اشاره به
اقدامهای تروریستی دشمن علیه مردم و دانشمندان کشورمان اظهار داشت: اگر
میبینیم امروز دشمن به جای کینهتوزی علیه سیاسیون ما، علیه مردم و
دانشمندانمان فتنه میکند و مردم و دانشمندان ما را به شهادت میرساند،
نشاندهنده آن است که دشمن، مردم ایران را در مقابل خود میبیند و خیالش
از سیاسیون ما راحت است و هیچ هراسی از سیاسیون ما ندارد.
زریبافان
افزود: دشمن اعتقاد دارد میتواند به نوعی سیاسیون ما را با خود همراه
کند اما هرگز نمیتواند آتش مردم انقلابی ما را خاموش کند.
وی
ادامه داد: مردم دنیا امروز وقتی میبینند انقلابی 32 سال است که سرپا است
و مسئولین آن در مقابل تهدیدات سر خم نمیکنند و مردم در کشورش روز به
روز پیشرفت میکنند از آن الهام میگیرند و اولین نتیجهاش این خواهد بود
که رژیم صهیونیستی نابود و فلسطین آزاد شود.
رئیس بنیاد شهید و
امور ایثارگران با بیان اینکه کشور ما با سه دشمن مقابله کرده است، اظهار
داشت: دشمن آشکار، نیمهآشکار و پنهان دشمنانی هستند که کشور ما با آنها
مقابله کرده است. دشمن آشکار آنهایی بودند که با نظام رو در رو مقابله
کردند و دشمن نیمهآشکار دشمنانی بودند که در لباس انقلابیون اول انقلاب
علیه نظام توطئه کردند و به عملیات چریکی دست زدند.
وی در ادامه
تصریح کرد: دشمن پنهان نیز دشمنانی بودند که در لباس دوست و خودی، 30 سال
خود را حفظ کردند تا روزی که اهداف اربابان خود را پیاده کنند، افرادی که
30 سال در لباس مسئولیتهای مختلف خود را پنهان کردند.
زریبافان
با بیان اینکه تشخیص و مقابله با دشمن آشکار کار آسانی است، خاطرنشان
کرد: تشخیص دشمن نیمهآشکار کمی سخت است اما تشخیص دشمن پنهان کار بسیار
دشواری است، همانطور که تشخیص فتنهگران در سال گذشته کار بسیار سختی بود و
بسیاری از خواص ما مردود شدند اما مردم با بصیرت و توسل به مشعل ولایت و
امامت فتنه را باز شناختند موضوعی که هنوز برخی خواص به آن نرسیدهاند و
بعد از گذشت بیش از یک سال هنوز از لفظ فتنه استفاده نمیکنند، البته بعضا
این افراد مورد احترام ما هستند، اما این خواص اگر در خط رهبری بودند
باید به این موضوع اشاره میکردند.
وی ادامه داد: در گذشته برخی
افراد که مسئولیتی داشتند ادعا میکردند مردم توهم دشمنبینی دارند و آرزو
میکردند دیداری با این دشمنان داشته باشند. غفلت خواص بیبصیرت ما در
عدم شناخت دشمن بوده است.
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در
بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: کار فردی که در مقابل فتنه ایستاده
ارزشمندتر از کار فردی است که در مقابل دشمن آشکار ایستاده است.
زریبافان
در ادامه اظهار داشت: راه حل مقابله با فتنه، تقوای الهی، داشتن بصیرت،
شناخت آرمانهای شهدا و بهرهگیری از مشعل امامت و ولایت است.
وی
با بیان اینکه بین مجاهدان راه خدا و مردان انقلابی تفاوت وجود دارد،
گفت: مجاهدان راه خدا از مردان انقلابی پیشی گرفتهاند. انقلابی بودن کار
سختی است اما مجاهد شدن کار سختتری است و همچنین مجاهد شدن کار دشواری
است اما مجاهد ماندن کار دشوارتری است.
رئیس بنیاد شهید و امور
ایثارگران در پایان اظهار داشت: باید در راه مجاهدت و مجاهد پروری تلاش
کنیم لذا ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و روحیه مجاهدت بسیار باارزش و با
اهمیت است.
در پایان این مراسم تعدادی از بسیجیان و جانبازان فتنه
سال 88 از عملکرد بنیاد شهید و امور ایثارگران به زریبافان انتقاد کردند
که این انتقادات یک ساعت به طول انجامید.
حزب الله مواضع هاشمی،خاتمی و مشائی را در هم کوبید
متاسفانه در دولت دهم ماهیت گفتمان جریان نئو(جدید)حجتیه ی مشایی محور با جلو گیری از ارائه و افشای رسوایی ساختمان آبشار نیاگارا توسط احمدی نژاد در سازمان ملل به تشابه با سیاست انحرافی و غیر اصولگرایانه ی دیپلماسی دولتهای آقایان هاشمی و خاتمی در راستای تقویت دیکتاتورهای مغضوب امام راحل منتهی می شد ؛ این در حالی است که واقعیات اسلام خواهی انقلابهای مردم تونس و مصر نشان دهنده ی اشتباه بودن این گونه راهبردها می باشد.
بیانیه ی حزب الله بمناسبت سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
این روزها استکبار جهانی همزمان با دولتها و مردم مسلمان در سی و سومین
بهار پیروزی انقلاب اسلامی ایران شاهد حرکت دومینووار سقوط دیکتاتورهای
مرتجع و دست نشانده ی آمریکا در منطقه ی شمال آفریقا و خاورمیانه بوده اند.
سقوط زین العابدین بن علی در تونس و محمد حسنی مبارک در مصر بمثابه سقوط
صدام حسین و حکومت بعثی می باشد که در تداوم تحقق وعده های الهی امام راحل
(ره) و رهبری حکیمانه ی امام خامنه ای بوده و نوید بخش سقوط قریب الوقوع
سایر حکومت های مرتجع و دیکتاتورهای مزدور آمریکا و اسرائیل مانند حکام
اردن ، عربستان ، یمن ، الجزایر و ... خواهد بود.
در این زمینه متأسفانه ملت ایران طی سه دهه ی اخیر رگه هایی از انحراف برخی
مدیران اجرایی بویژه در عرصه ی سیاست خارجی و دیپلماسی کشور ناشی از باور
به تحلیل های غلط غربی و نظام سلطه ی استکباری را مشاهده کرده که در تعارض
با واقعیات جاری منطقه ای و جهانی بوده است :
1- برخی تحلیل گران غربزده عنوان میکردند که انقلاب اسلامی مانند انقلابهای
بزرگ جهان دچار ترمیدور و بازگشت به نظام سکولار و استبدادی گذشته خواهد
شد.آنها با الگوبرداری از آنالیز انقلاب کبیر فرانسه در 1789 و انقلاب
بلشویکی روسیه در اکتبر 1917 میلادی اعلام داشتند که پیروزی آقای خاتمی در
دوم خرداد 1376 مصداق ترمیدور انقلاب اسلامی و بازگشت از ارزشهای اسلامی به
ارزشهای سکولار و ارتجاعی است.
این دسته از خواص و نخبگان دولت آقای هاشمی با تحلیل فوق ذلیلانه به پذیرش
طرح صهیونیستی دو دولت در فلسطین اشغالی روی آوردند تا امکان مذاکره با
آمریکا و بازی در پازِل او را بدست آورند.
از اینرو تداوم همکاری هرچه بیشتر با رژیم آل سعود عربستان ، آل هاشم در
اردن و ایجاد ارتباط با رژیم نامبارک در مصر دستور کار تیم آقای خاتمی قرار
گرفت.
انتخابات ریاست جمهوری نهم در تیر ماه 1384 به وضوح نشان داد که تحلیل فوق
اشتباه بوده و گفتمان انقلاب اسلامی وراهبرد استکبار ستیزی امام راحل (ره)
همچنان در بین مردم زنده و پوینده است.
2. دسته دوم از تحلیل گران غرب زده در پی لشگرکشی امریکای جنایتکار و اشغال
افغانستان و عراق اظهار می داشتند که گفتمان استکبار ستیزی امام در جهان
دو قطبی قابل دفاع بوده و اکنون که امریکا جایگاه تنها ابر قدرت جهان قرار
گرفته است ، امکان اجرای گفتمان استکبار ستیزی امام راحل وجود ندارد ، به
طوری که برای جلو گیری از حمله امریکا به ایران بایستی منافع امریکا را به
منافع خود ترجیح داد از اینرو تشدید همکاری با رژیم های عربستان ، اردن ،
یمن ، الجزایر، تونس و همچنین ایجاد رابطه با رژیم مصر مجدداً در دستور کار
تیم آقای خاتمی قرار گرفت. پیروزی مقاومت در نبرد سی و سه روزه ی لبنان و
بیست و دو روزه ی غزه نشان داد که نه تنها امریکا ابر قدرت جهان نیست بلکه
در تعیین حکومتهای همسو در عراق و افغانستان نیز دچار مشکل بوده است و
امکان تامین امنیت متحد اول استرتژیک خود یعنی رژیم اشغالگر صهیونیستی را
دارا نیست.
3. اگرچه گفتمان استکبار ستیزی امام راحل (ره) در روابط بین الملل توسط
دولت نهم پر رنگ شد و آقای احمدی نژاد با اقتباس از امام راحل بر نابودی
غده سرطانی اسراییل تاکید کرد وعلاوه بر آن با طرح ضرورت بازنگری در افسانه
هولوکاست بر پوشالی بودن هیمنه امریکا ورژیم صهیونیستی صحه گذاشت..
اما متاسفانه در دولت دهم گرایش فوق با پیدایش جریان نئو(جدید)حجتیه ی
مشایی محور به انحراف کشیده شد تا جایی که ماهیت گفتمان فرد مذکور با جلو
گیری از ارائه و افشای رسوایی ساختمان آبشار نیاگارا توسط احمدی نژاد در
سازمان ملل آشکار شد. رسوایی ساختمان آبشار نیاگارا به چگونگی انتقال 200
پوند اورانیوم غنی شده از مرکز فن آوری نومک در ایالت پنسیلوانیای امریکا
به مقصد اسراییل می پرداخت که این مواد در خاک فلسطین اشغالی تبدیل به
حداقل 50 بمب اتمی گردید. افشای رسوایی ساختمان آبشار نیاگارا در بخش دیگر
به چگونگی قربانی شدن سه هزار شهروند آمریکایی ناشی از تشعشعات اتمی در
ایالت فوق می پرداخت که اکنون چالش جدی دولت اوباما و ارتش آمریکا می باشد.
گفتمان نئو حجتیه مشایی محور با تکیه بر ادعای فرارسیدن ایام ظهور، ضرورت
تنش زدایی ، همگرایی و ارتباط دولت دهم با رژیمهای مرتجع عربستان سعودی ،
اردن هاشمی و مصر را در دستور کار قرار داد.
در این میان تشابه سیاست انحرافی فوق با راهبرد غیر اصولگرایانه ی دولتهای
آقایان هاشمی و خاتمی که در بند 1 و 2 بیان شد نه تنها به تقویت
دیکتاتورهای مغضوب امام راحل منتهی می شد بلکه خط پایانی بر گفتمان استکبار
ستیزی دولت نهم محسوب گردید. این در حالی است که واقعیات اسلام خواهی
انقلابهای مردم تونس و مصر نشان دهنده ی اشتباه بودن این گونه راهبردها می
باشد.
ستگیری یک تیم عملیاتی ترور قبل از ورود به تهران
سربازان گمنام امام زمان شب گذشته طی یک سری عملیات ویژه ضد تروریست موفق به دستگیری ۲۰ نفر از عوامل ووابستگان انجمن پادشاهی که از طریق مرزهای شمال غربی وارد کشورمان شده بودند گردیدند
اعضای این تیم برای روز ۲۵ بهمن در نقاط مختلف تهران قصد ایجاد آشوب داشتند و آماده خرابکاریهای هدفمند بودند که با اقدامات به موقع و پیچیده اطلاعاتی طی یک عملیات موفق در نقطه تماس این گروه توانستند تمامی این افراد را دستگیر کنند .
نکته جالب اینکه به محض دستگیری این تیم تروریستی ،رسانه های وابسته پیش دستی کرده و اخبار دستگیری آنانرا اطلاع رسانی کرده بودند .
(خانواده شهدای ترور کشور) بنا بر منبع خبر (یک مقام اطلاعاتی مصر که اخیراً با جدا کردن صف خود از بقایای دیکتاتور سابق به مردم پیوسته است) پایگاه نیمه علنی مجاهدین خلق در شهر قاهره به شکل موجودش رها شده و مزدوران بخاطر عجله در فرار تمام وسائل و حتی وسائل فردی خود را جا گذاشته اند.
همزمان با تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره و همزمان با در هم ریختگی چشمگیر در مراکز علنی و نیمه علنی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای غربی در قاهره، سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) یک خانه تیمی و یک خوابگاه در شهر قاهره را رها کرده و تروریستهای مستقر در آنها به یکی از مقرهای این سازمان تروریستی در اردن منتقل شدهاند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور) بنا بر منبع خبر (یک مقام اطلاعاتی مصر که اخیراً با جدا کردن صف خود از بقایای دیکتاتور سابق به مردم پیوسته است) پایگاه نیمه علنی مجاهدین خلق در شهر قاهره به شکل موجودش رها شده و مزدوران بخاطر عجله در فرار تمام وسائل و حتی وسائل فردی خود را جا گذاشته اند.
بر پایه این خبر با تغییرات بوجود آمده در روزهای اخیر بواسطه انقلاب مردم مصر بر علیه دیکتاتوری و سرکوب و تبعیضی که بمدت سی سال بر مردم این کشور تحمیل شده بود، سرویسها و سازمانهایی که از این حکومت تغذیه میشدند نیز دچار سردرگمی شدهاند.
این خبر میافزاید: مقامات کشور اردن از زیاد شدن تعداد مزدوران مجاهدین خلق در کشورشان به این شکل خشنود نبوده و خواستار توضیح و احتمالاً تاخیر در این کار بودهاند ولی ماموران وابسته به موساد که مسئولیت حل و فصل انتقال این پایگاه تروریستی مجاهدین از مصر به اردن را بر عهده داشتهاند بدون توجه به نارضایتی مقامات اردن، مزدوران رجوی را به یک دفتر نیمه علنی و دو خانه تیمی مخفی در نزدیکی دفتر دختر صدام حسین (رغد حسین) منتقل کردهاند.
شایان ذکر است با توجه به نگرانی و مشغله مقامات دولت اردن در زمانی که تظاهرات مردم بر علیه دولت جدید این کشور بطور روزمره گسترش مییابد، مقامات این کشور، از تحمیل مسائلی همچون نگهداری از تعداد بیشتری از تروریستهای تحت حمایت غرب توسط سرویسهای مخفی اسرائیل و امریکا بشدت ناراضی و عصبانی هستند ولی کاری از دستشان ساخته نیست.
بازی
مجازی دو تن از دست اندرکاران فتنه با تردید و تأمل در فضای مجازی و جبهه
اپوزیسیون خارج نشین مواجه شده است. کروبی و موسوی پیش از این ضمن یک
بازی تبلیغاتی نخ نما، نامه درخواست مجوز راهپیمایی در حمایت از مردم مصر و
تونس منتشر کرده بودند.
در واکنش به این حرکت، سایت
خودنویس که توسط شماری از عناصر فراری خارج نشین مدیریت می شود، در مطلبی
با امضای «دارا ایرانی» نوشت: نامه موسوی و کروبی به طور غیرتصادفی[ !] با
روز والنتاین یا عشاق مصادف شده است اما پرسشی برای من بی پاسخ مانده و
آن اینکه جامعه واقعی چه قدر مانند فضای مجازی فکر می کند؟ فضای مجازی با
اسامی اکثر مستعار (مانند نگارنده) هزاران فرسنگ به دور از ایران (باز هم
مانند نگارنده) و به دور از ترس از دستگیری و بازداشت، پشت کامپیوتر می
نشیند و می نویسد و البته خوب هم می نویسد ولی اینکه بتوان افراد واقعی
جامعه واقعی با اسامی و هویت های واقعی و با ترس های واقعی را نیز به خود
آورد مسئله متفاوتی است.
روزنت هم که توسط سلطنت طلبان فراری اداره می
شود، در مطلبی به قلم یکی از عناصر مرتبط با محافل آمریکایی نوشت: تحرکات
در فضای سایبر بازتاب دهنده نیروهای اجتماعی نیستند و قطعاً نمی توان فیس
بوک و تویتر و بالاترین را نماینده جامعه ایران و خیابان های تهران دانست.
روزنت البته در مطلب دیگری علناً وابستگی رژیم پهلوی به آمریکا را مورد
تمجید و ستایش قرار داد.
رادیو زمانه هم در تحلیلی تصریح کرد: مشکل اصلی
اپوزیسیون در رفتارهای موسوی و کروبی است و اینها نمی دانند که چه می
خواهند. محافل ضدانقلاب خارج نشین پیش از این در مقاطعی نظیر 22 بهمن 88،
11 و 12 اردیبهشت و 22 خرداد 89 بارها مدعی برگزاری تجمع خیابانی شده بودند
اما بعدها با عناوینی نظیر درازگوش تروا مورد استهزای هم قطاران خود قرار
گرفتند. با این حال و صرف نظر از نتیجه این خالی بندی های مجازی، آنچه
برای سیاست بازان حرفه ای مذکور مهم است، داغ کردن فضای مجازی و ارائه
بیلان کار به محافل آمریکایی و صهیونیستی و اروپایی فعال علیه ایران است
تا در ازای این فاکتورها پول های هنگفتی بگیرند. برخی از عناصر ضد انقلاب
بی خبر از این زد و بندها، معتقدند کسانی پای کامپیوتر در خارج و بعضاً در
داخل می نشینند و پیتزا و کباب و پاپ کورن کنار خود می گذارند و از آنجا
چنین القا می کنند که با جمهوری اسلامی می جنگند اما موعدهای اعلام شده که
بدون هیچ اتفاقی سپری می شود این کاربران ساده دل و بی خبر از همه جا
هستند که افسرده تر می شوند و آن داغ کنندگان فضای مجازی را به عنوان
چوپان دروغگو می شناسند.
در همین حال، چند سایت ضدانقلاب دیگر و تعدادی
از کاربران فیس بوک و توئیتر، نسبت به این درخواست موسوی و کروبی با دیده
تردید نگریسته و هشدار داده اند که امروزه جمهوری اسلامی ایران به خاطر
آنچه در خاورمیانه جریان دارد، از پشتوانه و اقتدار بیشتری برخوردار است و
جوانان بسیجی در صورت مشاهده هواداران جنبش سبز(!) هر چه دق دلی از
اسرائیل و آمریکا دارند را بر سر آنها خالی می کنند و برای کسب ثواب بعید
نیست آنان را به قتل هم برسانند، لت و پار کردن که جای خود دارد. یکی از
کاربران فیس بوک نیز خاتمی را به عنوان پشت صحنه این پیشنهاد معرفی کرده و
معتقد است خاتمی با رژیم زد و بند کرده و قصد دارد در مقابل این خدمت که
نتیجه آن قلع و قمع هواداران جنبش (!) است، جواز بازگشت به عرصه سیاسی
بگیرد!
چند روز است که تمام دستگاههای رسانهای دشمن به
کار افتاده و روی ۲۵ بهمن تبلیغ میکنند. کار تبلیغاتی نسبتا مفصل و با
تمام قوا از شبکههای ماهوارهای گرفته تا بیبیسی و صدای آمریکا و ... و
شبکههایی که تا دیروز رقص و آوازهایشان بیش از اجتماعی بودنشان بود.
به
گزارش کلمه از سایتهای خبری سازمان جاسوسی آمریکا و اسرائیل گرفته تا
شبکههای اجتماعی و سایتها و وبلاگهای زردبه تبلیغ این حرکت پرداخته
اند.
در این بین نکته قابل توجه این جاست که چرا ۲۵بهمن و تحلیل
هایی نیز در این مورد به وجود آمد که این “۲۵″ به خاطر “۲۵ خرداد ” است.
از سوی دیگر نیز روز ولنتاین است و اکثریت هواداران امروز این جنبش هم
جوانان شمال شهر تهران هستند که این روز را گرامی میدارند و از ظهر تا
آخر شب خیابانگردی میکنند.
اما اصل ماجرا چیز دیگری بود، اتفاقی
که خیلی از جوانان آن روزها هم شاید به خاطر نیاورند. روز ۲۵ بهمن ماه
سال ۱۳۵۷ اتفاقی در خیابان ایران (نزدیک میدان شهدا) افتاد، تجمعی بود
اندک که جمعی از ضد انقلابان ترتیب داده بودند، اون روزها اقامتگاه امام
در همان خیابان ایران بود و این جمع اندک جلوی خانه امام در همان خیابان
جمع شده و شعارهای ضد انقلاب و ضد امام سر میدادند.
شاید بتوان
گفت اولین تلاش عناصر ضد انقلاب و منافقین برای نابود کردن انقلاب بود،
تلاشی که هیچ ثمرهای نداشت و حتی ثبت تاریخی هم نشد.
به این سخنان امام خامنهای توجه کنید؛
«
در داخل، جناحهاى ضد دین، از تودهاى بگیر تا سلطنتطلب، تا
بقیهى اقسام و انواع بى دینها کجا ایستادهاند؟ یعنى همان کسانى
که از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمنى کردند، سنگ زدند، گلوله خالى
کردند، تروریسم راه انداختند. سه روز از پیروزى انقلاب در بیست و دوى
بهمن گذشته بود، همین آدمها با همین اسمها آمدند جلوى اقامتگاه امام در
خیابان ایران، بنا کردند شعار دادن؛ همانها الان مى آیند توى خیابان، علیه
نظام و علیه انقلاب شعار میدهند! چیزى عوض نشده »
این روز
به نوعی بزرگداشت همین حادثه است که قدیمی تر ها خوب به یاد دارند . شاید
این دو کاندید شکست خورده و عصبانی جنبش سبز هم نمی دانند و در جریان
نیستند و همان نامهای که به آنها دیکته میشود را به اسم خودشان بازنشر
میکنند. ولی بد نیست که بدانند مناسبت این روز با این حجم تبلیغاتی که باز
به خیلی دیکته شده انجام بدهند، چیست.
برگ دیگری برای مقابله با امام و انقلاب که بدون تردید راه به جایی نخواهد برد اما باید بدانیم که آبشخور این هماهنگیها از کجاست
توقف ساخت پالایشگاه در کشور از سال 77 با این توجیه که این فعالیت مقرون بهصرفه نیست، متوقف شد. بیژن زنگنه وزیر اسبق نفت حتی در آذر ماه 87 نیز بار دیگر از این سیاست دولت وقت دفاع و در پاسخ به اصرار خبرنگاری که واردات روزانه 20 میلیون لیتر بنزین را یک تهدید بالقوه در جهت استفاده ابزاری در بخش تحریمها علیه ایران میدانست، اظهار عقیده کرد که خودکفایی در محصولاتی مانند بنزین که با امنیت ملی ارتباط دارد، معنا دارد نه بنزین.
با این حال، حدود یک سال و نیم پس از این ادعای زنگنه،
کنگره امریکا، بخش انرژی و بهویژه واردات بنزین به ایران را به امید ایجاد
بحران داخلی در اثر ناتوانی دولت کشورمان در تأمین نیاز مردم کلید زد تا
نشان دهد بر خلاف آنچه که وزیر اسبق نفت معتقد بود، بنزین یک کالای کاملاً
استراتژیک و مرتبط با امنیت ملی بوده است.
اگرچه دولت ایران در مورد بنزین از ماهها پیش از این اقدام خصمانه کنگره و
دولت امریکا تدابیر ویژهای تدارک دیده بود، بهطوری که حتی در دولت نهم
نیز پس از برخی تهدیدهای غرب در مورد تحریم بنزین ایران، رئیسجمهور و وزیر
وقت نفت اعلام کردند که کشور به تکنولوژی خودکفایی بنزین دست یافته و قادر
هستیم ظرف 24 ساعت از واردات بنزین بینیاز شویم.
به هر حال، اتحادیه اروپا و کنگره امریکا خرداد ماه امسال تنها پس از گذشت
یک هفته از تصویب قطعنامه چهارم شورای امنیت علیه ایران، بخش نفت و گاز و
بهویژه صنایع پالایشگاهی کشور را مشمول خصمانهترین تحریم های خود قرار
داد.
در این زمینه بازرس ویژه رئیسجمهور در امور نفت، جزئیات مستندی از
هزینههای ساخت پالایشگاه در دولت خاتمی و سود حاصل از بازگشت آن را بیان
کرد و توضیح داد که ادعای کنار گذاشتن ساخت پالایشگاه به بهانه
سرمایهگذاری در میدان عظیم گازی پارس جنوبی با واقعیت فاصله زیادی دارد.
وی همچنین در مورد مسائل زیست محیطی ناشی از اهمال دولت وقت نکاتی را مطرح
کرد.
به گفتهی حسین شیوا، تحریم های اتحادیه اروپا هرگونه سرمایهگذاری، کمک
فنی و انتقال فناوری، فروش تجهیزات و خدمات مربوط به این حوزهها بهویژه
در بخش پالایش نفت خام و فناوری مایع سازی گاز طبیعی را دربر گرفته و از
طرفی دشمن، به اثرگذار بودن این تحریمها در منصرف کردن نظام از آرمانهای
الهی خود، امید زیادی داشت.
وی در گفتوگو با ایرنا، با بیان اینکه تاریخ سی و دو ساله انقلاب اسلامی
ایران، سراسر درسهای عزت طلبی، شرافت و اراده ملت مسلمان ایران است،
افزود: تحریم های اعمال شده نه تنها موجب فلج شدن امور زندگی مردم و آسیب
به نظام نشد، بلکه باعث ترغیب متخصصان و پرسنل خادم و بی ادعای صنعت نفت
کشور شد تا در کوتاه ترین زمان ممکن، مملکتی را که یکی از بزرگترین
واردکنندگان بنزین جهان با واردات حدود 20 میلیون لیتر در روز بود، به
صادرکننده نوظهور بنزین در جهان تبدیل کرد.
عضو هیات مدیره شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران افزود: این
دستاورد عظیم به ثمر رسیده در صنعت پالایش کشور، بهحدی عظیم و پراهمیت بود
که رهبر معظم انقلاب در خطبه های پرصلابت نماز جمعه تهران خبر خودکفایی
کشور در تامین بنزین مورد نیاز داخلی را اعلام کردند.
وی دستیابی به این موفقیت عظیم را حاصل مجاهدت و تلاش کارکنان شرکت ملی
پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران و مجتمع های پتروشیمی عنوان کرد و
افزود: چند ماه پیش زمانی که دشمنان به یکباره فروش بنزین را به ایران
ممنوع کردند، کارکنان این دو مجموعه دوشادوش یکدیگر و به همراه سایر بخش
های مرتبط وزارت نفت، امید دشمنان برای خدشه دار کردن حیثیت ملت ایران را
به سراب تبدیل کردند.
به گفتهی شیوا، دشمن از این دستاورد ایران دچار شوک شدید شد و تا مدتها
باور نمی کرد که کشور توانسته است بدون واردات بنزین از عهده تامین نیاز
داخلی خود برآید.
بازرس ویژه رییس جمهوری درامور نفت گفت: از طرفی در مسیر خودکفایی بنزین به
جز افزایش ظرفیت پالایشگاه ها و تولید ضربتی در مجتمع های پتروشیمی، اجرای
طرح بزرگ هدفمند شدن یارانه ها ازسوی دولت را باید خاطرنشان کرد که به طور
میانگین با کاهش مصرف تقریبی 18 میلیون لیتر در روز، کمک شایانی به قطع
واردات بنزین و تحقق این دستاورد بزرگ کرد.
وی بر آگاهی رسانی به ملت ایران درخصوص دستیابی کشور به خودکفایی تولید
بنزین در سال 1389 تاکید کرد و افزود: این امر می توانست درسالهای قبل و
حتی در زمان دولت های هفتم و هشتم به وقوع بپیوندد، که این کار صورت نگرفت.
شیوا گفت: در این زمینه آسیب شناسی های مختلفی از سوی کارشناسان صورت گرفت و
مشخص شد، سوء مدیریت و ناآگاهی مدیران وقت، مهمترین عواملی بود که کشور
را در معرض آسیب پذیری از ناحیه کمبود محصول استراتژیک بنزین قرار داد.
به گفتهی وی، تصمیم ساز اصلی وزارت نفت و همفکران وی در چند سال قبل از
دولت نهم، همیشه نظرات تخصصی کارشناسان وقت را فدای سلیقه های شخصی خود
کردند.
عضو هیات مدیره شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی تاکید کرد دلایل
مختلفی وجود دارد که ثابت می کند در دولت های قبل از دولت نهم پالایشگاه
سازی و خودکفایی در تامین فرآورده های نفتی به زیان مملکت نبود، بلکه جزو
ضروریات بود و باید جزو اولویتهای وزارت نفت و حتی دولت وقت قرار می گرفت.
وی در مورد دلایل ضرورت ایجاد پالایشگاه در کشور گفت: هزینه احداث یک
پالایشگاه 300 هزار بشکه ای در آن زمان برای یک کشور صادرکننده نفت خام
بسیار کمتر از شش میلیارد دلار بود. دست اندرکاران صنعت پالایشگاه سازی
معتقدند برای احداث یک پالایشگاه در آن زمان، به ازای هر 100 هزار بشکه بر
حسب نوع تکنولوژی مورد استفاده، رقمی معادل یک الی 1،4 میلیارد دلار لازم
بود، یعنی برای احداث یک پالایشگاه سیصد هزار بشکه ای، رقمی حدود سه الی
4،2 میلیارد دلار اعتبار سرمایه ای نیاز بوده که مصروف خرید لیسانس، دانش
فنی، خرید و نصب تجهیزات خارجی و در نهایت راه اندازی پالایشگاه می شد.
شیوا گفت: کارشناسان امر، نرخ بازگشت داخلی سرمایه گذاری در پالایشگاه سازی
را در آن زمان بالاتر از 16 درصد ارزیابی کردند، در نتیجه نرخ سودآوری
حاصل از ساخت پالایشگاه کاملاً با آنچه آنان مطرح کردند که هفت درصد بوده،
متفاوت است.
وی ادامه داد: یک نگاه راهبردی به آمارهای جهانی میزان عرضه، تقاضا و
ارتقای کیفیت فرآورده های نفتی که از طرف مجامع علمی نفتی جهان در همان
سالها منتشر شد، به راحتی نشان می داد که بنزین در آینده به کالای
پراهمیتی تبدیل می شود.
شیوا گفت: اگر تقاضای جهانی بنزین در سال 2005 یازده میلیون بشکه در روز
بود، این میزان برای سال 2015، 22،5 میلیون بشکه پیش بینی شده بود که حاکی
از اهمیت روزافزون بنزین در سبد انرژی جهان است. در راستای تأمین این
تقاضا، ظرفیت پالایش کشور برای تولید بنزین نیز باید افزایش قابل توجهی می
یافت.
به گفتهی بازرس ویژه رییس جمهور درامور نفت، در آمارهای مذکور پیش بینی
شده بود که ظرفیت (crude distillation) پالایشگاه های خاورمیانه از 6،8
میلیون بشکه در روز در سال 2000 به 8،6 میلیون بشکه در آینده خواهد رسید.
این رقم قابل توجهی بود و باید مورد توجه مدیران وقت صنعت پالایش کشور قرار
می گرفت و برای آن برنامه ریزی مناسبی می کردند که متأسفانه هیچ اقدامی در
آن زمان انجام نشد.
وی از دیگر نشانه های بی توجهی به صنعت پالایش نفت خام در دولتهای گذشته
را توجه نکردن به نصب و راه اندازی واحدهای Deep conversion در پالایشگاه
های موجود جهت کاهش تولید نفت کوره و جایگزین کردن خوراکهای سنگین با سبک
عنوان کرد.
او، توجیه مدیران نفتی در دولتهای قبل از دولت نهم برای احداث نکردن
پالایشگاه نفت خام را توسعه میادین مشترک گازی مانند پارس جنوبی عنوان کرد و
افزود: این میدان مشترک عظیم گازی یک سرمایه ملی تلقی می شود اما مدیران
اسبق نفت با تاخیر 11 ساله در بهره برداری از آن نسبت به کشور قطر، ده ها
میلیارد دلار خسارت به اقتصاد کشور وارد آوردند.
به گفتهی شیوا، جدا از تاخیر در بهره برداری از این میدان، عملکرد مدیران
نفتی قبل از دولت نهم در اجرای طرح های بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE) و
پدافندی در این منطقه به قدری ضعیف بوده که جای هیچ دفاعی را باقی نگذاشته
است.
بازرس ویژه رییس جمهور در امور نفت تصریح کرد با بهکارگیری فناوریهای روز
امکان جلوگیری از سوختن گاز در مشعل های سربه فلک کشیده عسلویه و آلایندگی
بسیار و ایجاد مشکلات زیست محیطی و مصدومیت برای کارکنان عملیاتی وجود
داشت.
وی گفت: این ضعف ها و کاستی ها در صنعت نفت، با روی کار آمدن دولت های نهم و
دهم و با رهنمودهای ارزنده مقام معظم رهبری جبران و آخرین طراحی های
دشمنان برای آسیب رساندن به این نظام که ثمره حقیقی خون شهداست، نقش بر آب
شد و بار دیگر حقانیت شعار "ما می توانیم" به اثبات رسید.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: سازمانهای جاسوسی غربی به دنبال این هستند تا فرد عقبافتادهای را پیدا کنند که خود را در تهران آتش بزند و این کار را با شروع تحولات تونس و مصر شبیهسازی کنند.
روز گذشته، خیابانهای انقلاب و آزادی برای سی و دومین بار قدمهای مردمی را بر روی خود احساس کرد که برای حفاظت از آرمانهای خود و برای اعلام حمایت از نظامی که با آنان پیمان بسته تا این آرمانها را محقق کند؛ آرمانهایی که جرقهاش را روحالله کبیر روشن کرد و مطالبه آن را به دست مردم انقلابی ایران سپرد.
راهپیمایی ۲۲ بهمن اگرچه یک سنت طولانی
مدت در ایران است که هر سال برگزار میشود و مردم هم نشان دادهاند که هیچ
مسالهای - حتی تهدید به موشک باران از سوی رژیم بعث - هم نمیتواند مانع
از حضور گسترده آنان شود، با این حال حوادثی که سال گذشته روی داد، سبب شد
تا موج جدیدی از هیجان و شوق در میان راهپیمایان و حامیان انقلاب اسلامی
به وجود بیاید.
همین شور انقلابی بود که سبب شد تا آشوبگران که بنا
داشتند تا سال گذشته روز ۲۲ بهمن را به آغازی دوباره برای اغتشاشات
خیابانی بدل کنند، ناکام بمانند و فعالان سیاسی از آن روز به عنوان «مرگ
قطعی فتنه» نام ببرند.
امسال هم مردم حضوری تاریخی و بسیار گسترده
در این راهپیمایی داشتند تا به نوعی سالگرد مرگ آشوبهای خیابانی را که پس
از ۹ دی به احتضار افتاده بود، جشن بگیرند؛ جشنی که منابع رسمی از حضور
۵۰۰۰۰۰۰۰ نفر در آن در سراسر کشور خبر میدهند.
حضور مردم و اعلام
تجدید بیعت با جمهوری اسلامی ایران در روز گذشته به حدی شکوهمند و عظیم
بود که مخالفان ایران تنها راه مقابله با آن را در «سکوت محض» دیدند.
سایتها
و رسانههایی که از کوچکترین اخبار تخریبی درباره ایران و مسئولان کشور
نمیگذرند و حتی درباره سرنوشت کرمهای خاکی که به عنوان آزمایش توسط یک
ماهوارهبر ایرانی به فضا فرستاده شدند، ابراز نگرانی میکنند، ترجیح
دادند تا اصولا اشارهای به این راهپیمایی نکنند و چنان رفتار کنند که
انگار در روز ۲۲ بهمن قرار نیست اتفاقی بیفتد و همه مردم در خانهها مشغول
استراحت هستند!
سایت «جرس» که به عنوان ارگان رسمی اتاق فکر لندن و
با محوریت عطاءالله مهاجرانی، محسن کدیور و اکبر گنجی فعالیت میکند، در
هیچ یک از اخبار خود کوچکترین اشارهای به برگزاری این راهپیمایی در
سراسر ایران نکرد و ترجیح داد دست به انتشار مطالبی علیه اصل ولایتفقیه و
فحاشی علیه مسئولان نظام بزند.
همچنین سایت رسمی میرحسین موسوی
تنها در یک خبر رسمی و با عنوان «برگزاری راهپیمایی ۲۲ بهمن در ایران» به
پوشش این راهپیمایی عظیم مردم پرداخت.
«کلمه» در متن خبر هم هیچ
اشارهای به میزان حضور مردم و نحوه برگزاری راهپیمایی نکرد و فقط از آقای
هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از مسئولان نام برد که در این مراسم حضور
داشته است.
و اما بالاترین...
اما جالبترین واکنش به این
موضوع را سایت «بالاترین» داشت؛ سایتی که به دلیل مواضع بامزه و جالب
توجه کاربرانش به عنوان یک سایت سرگرمی معروف در میان فعالان اینترنتی
شناخته میشود.
بالاترین که در روزهای اخیر به دلیل موضعگیری جالب
و غیرمنتظره مدیرش «مهدی یحیینژاد» که حتی کاربران اپوزیسیون را هم
ناامید کرده، مجددا بر سر زبانها افتاده، ابتدا مدعی شد که راهپیمایی
امسال بسیار خلوت بوده و میدان آزادی تهران اصلا حتی به اندازه نیم گنجایش
خود هم پر نشده است!
پس از گذشت ساعاتی از آغاز راهپیمایی و انتشار
تصاویر تلویزیونی از حضور گسترده مردم، کاربران این سایت دست به تئوری
همیشگی خود زدند و توزیع ساندیس را علت حضور مردم دانستند؛ مسالهای که
حتی تا چلوکباب و زرشک پلو با مرغ هم پیش رفت.
آخرین دقایق
راهپیمایی هم بالاترینیها به تبعیت از یک سایت داخلی که به آقازاده
لندننشین وابسته است، کشف کردند که هوای تهران اصلا بارانی و برفی نبوده
و کاملا هم بهاری بوده است و علت حضور گسترده مردم در راهپیمایی هم
استفاده از این هوای لطیف برای قدم زدن و نه شرکت در مراسم ۲۲ بهمن بوده
است!
سایر سایتها و شبکههای تلویزیونی فارسیزبان هم ترجیح دادند
تا با سکوت مطلق از کنار این موضوع بگذرند و به مسائلی مانند «روز
ولنتاین» و یا «تاثیر آب و هوای سرد بر چروکیدگی پوست حیوانات» بپردازند؛
رویکردی که تلویزیونهای دولتی انگلیس و آمریکای به خوبی آن را اجرا کردند
کسی نمیداند، فرعون خوابی دیده بود یا نه، اما خداحافظیاش ازسرزمین نیل برای دوستانش به مثابه یک خواب بود و یک شوک.
سرزمین مصر سالیان سال بود، 30سال بیشتر که همپیمان رژیمی جعلی بود که آنان در کمپ دیوید آن را «اسرائیل» خواندند.
مصر به عنوان پرجمعیتترین کشورعربی، هم مرز با رژیم صهیونیستی، پرورش
دهنده علمای دینی از دل الازهر و نیز با در اختیار داشتن آبراه سوئز مورد
توجه قدرتهای استعماری قرار گرفت تا نقش حائل میان کشورهای اسلامی با
غده سرطانی را برعهده بگیرد. ماجرای این نقشآفرینی مصر، تازه آغاز شده بود
که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و به عنوان یک کانون «آگاهی و
بیداری اسلامی» سر بلند کرد و پیام انقلاب خود را به منطقه و اقصی نقاط
جهان صادر نمود.
ازدیگر سو زمانی که بلوک شرق از هم پاشید غرب منادی
پایان تاریخ شد و استراتژیها سیاهه کرد و برای هژمونی خود تهدید نامتقارن و
متقارن را تحت عنوان «بیداری اسلامی» و ظهور قدرتهای میانه برای خود
تعریف و تفسیر کرد، نهایتش هم رسید به مهار موج اسلامگرایی در منطقه، اما
نامش را گذاشت«طرح خاورمیانه جدید یا بزرگ.»
تغییر موازنه به نفع انقلاب اسلامی
ماجرا
را کوتاه و گذرا پی بگیریم. عقبنشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان، به
قدرت رسیدن حماس، جنگ 33 روزه، جنگ 22 روزه، به قدرت رسیدن اسلامگرایان در
ترکیه، تحولات لبنان و شکست دولت مورد حمایت امریکا در این کشور و شکست در
فتنهای که در سال 88 بهوقوع پیوست، طراحیهای امریکا را چنان در باتلاق
فرو برد که دومینوی از دست رفتن شرایط تدبیر و تمهید برای آنان سخت وگران
تمام شد.
پس از فاصله گرفتن ترکیه از محور غرب و نیز شکست این محور
در اتفاقات اخیر لبنان، انتفاضه مردم مصر و پیامدهای ناشی از آن، زلزله
سهمگینی را در منطقه بهوجود آورد و ضربه مهلک دیگری بر محور مذکور وارد
ساخت. در همین ارتباط روزنامه صهیونیستی هاآرتص در تشریح شکستهای متوالی
محور امریکا، غرب و رژیم صهیونیستی نوشت:«اوباما در تاریخ امریکا به عنوان
رئیس جمهوری ثبت خواهد شد که موجب از دست رفتن ترکیه، لبنان و مصر شد و در
دوران وی ساختار همه پیمانهای سیاسی ومنطقهای امریکا در خاورمیانه
فروریخت.»
اما چرا ماجرای مصر این قدر برای رژیم صهیونیستی سنگین بوده و
آنها به قضاوت در خصوص نقطه اصلی تحولات مصر پرداخته و میگویند که از دست
دادن مصر یعنی تغییر موازنه استراتژیک به نفع محور ایران، بیداری و مقاومت
اسلامی؟
بهراستی چرا انقلاب اسلامی مصر، سران رژیم صهیونیستی را به
هراس واداشته و لیبرمن از روی کار آمدن نظامی همچون ایران در مصر اظهار
نگرانی میکند.
پادوهای رژیمصهیونیستی وارد صحنه میشوند
اصل
ماجرا اینجاست که مصر به عنوان دروازه ورود رژیم صهیونیستی به ژئوپلتیک
منطقه بوده و از دیگر سو، انقلاب اسلامی دراین کشور در حقیقت تکمیل پازل
محاصره این رژیم جعلی میباشد. پس کاملاً طبیعی است که سایت وزارت خارجه
اسرائیل در نوشتاری تصریح کند که «در اسرائیل انتقاد از رفتار اوباما بالا
گرفته، زیرا همانگونه که کارتر موجب از دست رفتن ایران شد، اکنون اوباما
نیز موجب از دست رفتن مصر شده است.» این اما همه ماجرا نیست، زمانی که
مبارک از قدرت خداحافظی کرد، رژیم صهیونیستی بیش از گذشته نگران شد.
در
حقیقت پس از سقوط رژیم مبارک، رژیم صهیونیستی که مهمترین همپیمان خود را
از دست داد، تلاش دارد تا پادوهای خود را برای انتقامگیری وارد صحنه
نماید.
رژیم صهیونیستی که بارها ایران را مسبب به راه افتادن دومینوی
نهضت اسلامی در منطقه و محاصره خود عنوان میکند، مدتی است پس از
ارتباطگیری و کمک50 میلیون دلاری محمود عباس به یکی از سران فتنه، رأساً
از طریق یک حلقه واسط در ایران به دنبال انتقامگیری بوده و درصدد است تا
با ایجاد انحراف محاصره خود را بشکند. در همین راستا در حالی که رژیم مبارک
سقوط کرده، میرحسین موسوی در حالی بنای راهاندازی راهپیمایی درحمایت از
مردم مصر و تونس را دارد! او در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی که
با شعار حمایت از مردم مصر و تونس برپا شد، غائب بود و خود را از صف حامیان
نهضتهای اسلامی جدا کرد تا شکل دیگری از شعارهای اغتشاشات سال گذشته
یعنی «نه غزه، نه لبنان» را به نمایش بگذارد. این درحالی است که هنوز
اذهان، ماجرای کمک 50 میلیون دلاری محمود عباس یار غار اسرائیل را ازیاد
نبردهاند.
گرچه با افشای کمک 50 میلیون دلاری محمودعباس خاستگاه
شعارهای سال گذشته مشخص شد اما این روزها با عبور دوباره میرحسین موسوی از
آوردگاه مردم در راهپیمایی 22 بهمن همراه با پادویی منافقین، ارتباط
تشکیلات وی برای حمایت از رژیم صهیونیستی بیش از پیش آشکار میشود.
وقتی منافقین هم دوباره پای کار میآیند
تماسهای
تلفنی منافقین با برخی از شهروندان برای راهپیمایی مورد اشاره میرحسین
موسوی در حالی طی یکی دو روز گذشته شدت گرفته که باید آن را درچارچوب
آخرین مواضع سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی تفسیر کرد. سایت وزارت امور
خارجه رژیم صهیونیستی پس از سقوط حسنی مبارک دیکتاتور وابسته به این رژیم
در مصر، از روی استیصال به فحاشی علیه اخوانالمسلمین مصر و جمهوری اسلامی
ایران روی آورد.
مسئولان رژیم غاصب اسرائیل تمام ظرفیت سیاسی خود از
جمله لابی صهیونیستی صاحب نفوذ در کاخ سفید را به کار گرفت تا از سقوط رژیم
دیکتاتور و وابسته حسنی مبارک در مصر جلوگیری کند اما پس از آنکه
دخالتهای صهیونیستها و امریکا نتوانست در برابر سیل خروشان مردم مصر
مقاومت کند و سرانجام مهره مورد اعتماد رژیم تلآویو مجبور به کنارهگیری
شد، صهیونیستها از روی استیصال و خشم به اهانت و سیاهنمایی درباره جمهوری
اسلامی ایران و جمعیت اخوانالمسلمین پرداختند.
در همین خصوص، سایت
وزارت خارجه اسرائیل همزمان با کنارهگیری مبارک طی مطلبی که اوج عصبی بودن
دستاندرکاران آن را میرساند، به زعم خود به تخریب وجهه اخوانالمسلمین و
همسویی آن با ایران اسلامی پرداخت که بخشهایی از آن در ذیل میآید:
«در
هجدهمین روز از آغاز خیزش مردمی در مصر، همچنان ابراز نگرانی میشود که
گروه اخوانالمسلمین با استفاده از هرج و مرج و همچنین سیاستهای
مردمفریبانه خود بتواند قدرت را به دست گیرد یا وضعی از نظر سیاسی در مصر
ایجاد شود که پس از انتخابات پارلمانی آینده، نتوان هیچ دولتی را بدون شرکت
دادن اخوانالمسلمین برپا کرد.
بی تردید، حزب اخوانالمسلمین که سابقه
مرامی آن به یکصد و چند سال پیش میرسد و قدیمیترین گروه سیاسی مصر محسوب
میشود، از پایههای اساسی به وجود آمدن گروه تروریستی القاعده میباشد،
زیرا این دو سازمان، در بسیاری از امور عقیدتی شباهتهای بسیار به هم
دارند! از آن جا که تشکیلات دینی، به طور اصولی هرگونه دموکراسی را نفی
میکنند و ادعا دارند که رهبر روحانی آنان (که خود را جایگزین حضرت محمد
میداند) باید از همه اختیارات سیاسی و دینی به صورت مطلق برخوردار باشد
(همان گونه که امروز در ایران عمل میشود)، به گفته آگاهان این احتمال در
مصر نیز وجود دارد که تلاش کنونی برای برقراری مردمسالاری، به برپایی نوعی
حکومت دیکتاتوری دینی مبدل گردد. ایدئولوژی اخوانالمسلمین در علامت ویژه
این سازمان (لوگو) به طور مشخص بیان شده است.
تنها فرق آنان با رژیم
اسلامی ایران آن است که آن یک به دنبال خلافت سنی و این یک در پی خلافت
شیعه است.»(سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی 22/11/89)
از دیگر سو سخنان
باراک اوباما رئیس جمهور امریکا مبنی بر اینکه باید مصر به سوی دموکراسی
حرکت کرده و مطالبات مردمی به پاسخ قانعکنندهای برسد از روی دیگر واکنش
امریکا به حوادث مصر پرده برمیدارد؛ واکنشی که در آن یک القا نهفته و هدف
آن این است که بگوید اگر اتفاقی در مصر حادث شده با رضایت و حمایت آنان
بوده اما سران کاخ سفید هیچ اشارهای نمیکنند که چرا این حمایت و مخالفت
با دیکتاتوری 30 سال است که به طول انجامیده است.
حال با این تفاسیر آنچه به طور کلی قابل جمع بندی است عبارت است از:
1- طرح خاورمیانه جدید و بزرگ مورد ادعای امریکا با شکست مواجه شده است.
2- خاورمیانه جدید با شکلگیری نهضتهای اسلامی دومینووار منطقه را فرا گرفته است.
3- رژیم صهیونیستی در محاصره نهضتهای اسلامی و عمق پیام انقلاب اسلامی ایران قرار گرفته است.
4-
امریکا و رژیم صهیونیستی تلاش دارند تا دو خط را به موازات یکدیگر هدایت و
مدیریت کنند. خط اول تلاش برای موافق نشان دادن خود با تغییرات مصر و سعی
در به روی کارآمدن یک مهره وابسته و سکولار در این کشور میباشد و خط دوم
ایجاد یک خط انحرافی برای خروج خود از محاصره میباشد.
بنا بر این
سناریو، استراتژیستهای رژیم صهیونیستی در تحلیلهای خود تصریح کردهاند که
ایران در برابر تکی که در سال 88 برنامهریزی شد(فتنه88)، پاتک سنگینی را
بر ما وارد کرده و به مدیریت شرایط پرداخته است. در تحلیلهای عناصر این
رژیم، ایران به عنوان نقطه کانونی تحولات منطقهای مطرح شده و تأکید شده
است که مهار تحولات منطقهای تنها در مهار ایران و ارتباط بیشتر با نیروهای
مخالف نظام در درون امکانپذیر خواهد بود. به بیان دیگر رژیم صهیونیستی
تلاش دارد که برای خروج خود از محاصره انقلاب اسلامی یک خط انحرافی را فعال
کرده و در این خط، محورهای معارض را در ایران، سوریه و فلسطین(غزه) فعال
سازد. درهمین راستا طی روزهای گذشته سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی بر
اساس همین سناریو از برپایی یک راهپیمایی در روز جمعه -راهپیمایی 22 بهمن-
در منطقه غزه و علیه دولت حماس خبرداده و مدعی شده بود که تظاهرات علیه
حماس با شعار«نان، آزادی، پایان سرکوبگری» برگزار خواهد شد.(که البته دروغ
از کار درآمد!)
5- پادوهای رژیم صهیونیستی در ایران به محوریت میرحسین
موسوی بهرغم خواست و تأکید مردم در راهپیمایی 22 بهمن مبنی بر حمایت از
مردم مصر و تونس و در روزی که دیکتاتور مصر به پایان خود رسید، تلاش دارند
خط انحرافی را در روزهای آتی تحت عنوان راهپیمایی حمایت از مردم مصر و تونس
پیگیری نمایند، اما آیا با توجه به فرار دیکتاتور مصر نباید این راهپیمایی
را راهپیمایی حمایت از اسرائیل یا حمایت از حسنی مبارک دانست؟
یکی از اهداف سازمان اطلاعاتی
روباه پیر که همیشه به دنبال آن بوده جذب ایرانی هایی است که بتوانند در راستای
اهدف استعماری آنها خدمات شایانی ارائه دهند.،سازمان اطلاعات انگلیس در یک اقدام جدید برای شناسایی و استخدام
ایرانیان 5 نفر ایرانی را به استخدام خود درآورده و در فرودگاه دبی مستقر نموده
است. وظیفه این افراد شناسایی و مشخص کردن شغل و آدرس افرادی که از هواپیمایی ایران
به فرودگاه دبی وارد می شوند.
لازم به ذکر است این افراد در پشت مانیتوری که به
راحتی دیده نمی شوند این کار را انجام می دهند بعد در صورت مناسب تشخیص دادن افراد
مذکور به فرد نشان شده در کشور امارات نزدیک می شوند و در صورت موافقت به سرویس
اطلاعاتی انگلیس معرفی می شوند.
یک رسانه وابسته به ضدانقلاب
خارج نشین، گزارش جالبی از راهپیمایی باشکوه 22 بهمن منتشر کرد.
این رسانه
که توسط شماری از روزنامه نگاران زنجیره ای فراری و مقیم آمریکا و اروپا مدیریت می
شود، به نقل از یکی از عناصر فعال در فتنه سبز نوشت: روز جمعه 22 بهمن از روی
کنجکاوی به میدان آزادی رفتم. وقتی با موسسه کرایه اتومبیل تماس گرفتم، فرد پشت خط
گفت خیابان های اطراف مسیر بسته است و نمی توانیم سرویس به شما بدهیم. با قطار مترو
رفتم. هر چه به ایستگاه آزادی نزدیک تر می شدیم، واگن شلوغ تر می شد. وقتی قطار به
میدان توپخانه که ایستگاه مرکزی مترو تهران است رسید، جمعیت واگن ها دو برابر شد،
به نحوی که احساس خفگی به آدم دست می داد. وقتی قطار به ایستگاه آزادی رسید،
مسافران به طرف خروجی رفتند، اما ازدحام در حدی بود که خروج جمعیت چند دقیقه طول
کشید. وقتی به خیابان رسیدم، متوجه شدم که شلوغ بودن خیابان باعث کندی حرکت مسافران
در پله های ایستگاه شده بود.
گزارشگر «خودنویس» می افزاید: ازدحامی که در
خیابان آزادی مشاهده می کردم، برایم یک تجربه جدید بود. تصمیم گرفتم از پل عابر
پیاده عبور کنم تا از آن بالا اطراف میدان آزادی را تماشا کنم. جای خالی نبود و کله
های مردم همه جا را سیاه کرده بود. به علت زیادی جمعیت حدود شش دقیقه طول کشید تا
به پایین پله های آن طرف پل رسیدم. در پیاده رو یک گوشه خلوت را پیدا کردم و همان
جا ایستادم. صدای سخنان احمدی نژاد از بلندگوها پخش می شد. تلاش کردم به طرف میدان
آزادی بروم، اما بقیه همچنین قصدی داشتند و راهی به جلو پیدا نکردیم. ایستادم تا
ساندیس خورها را تماشا کنم اما اشتباه فکر می کردم. مردم آمده بودند تا دلشان را
راضی کنند. بسیاری از جمعیتی را که دیدم، افراد عادی بودند و با میل و اراده خودشان
به آنجا آمده بودند. من تا پیش از این تصور می کردم فقط کسانی که ریش و چادر دارند
یا کارمند سازمان های دولتی هستند در این مراسم ها شرکت می کنند. من فکر می کردم
خیلی ها به خاطر ساندیس می آیند. من فکر می کردم همه الکی می آیند که آمده باشند،
اما همه اشتباه بود.
وی همچنین نوشت: کسانی که من روز 22 بهمن در خیابان
آزادی تهران دیدم، مردم ایران بودند. کسانی که صبح تا شب در تاکسی و اتوبوس و مترو
و مغازه ها و ادارات و دانشگاه آن ها را می بینم و از کنارشان رد می شوم. کسانی که
می دیدم، ملت ایران بودند.امسال برخلاف سال گذشته جمعیت بیش تری به میدان آزادی
رفته بودند. اما چطور این اتفاق افتاد؟ پرسشی را از خودم و شما می پرسم و آن اینکه
«چند درصد از جمعیت میلیونی که در خیابان آزادی حضور داشتند مانند من در سال 88
طرفدار جنبش سبز بودند ولی بعد در شرایطی قرار گرفتند که احساس افراد فریب خورده را
داشتند؟ کسانی که هنوز نمی خواهند قبول کنند که بازیچه قدرت نمایی گروه هایی شدند
که حتی با یکدیگر اتحاد ندارند، برای روز 25 بهمن برنامه ریزی می کنند. کاش آن ها
روز 22 بهمن 89، حاضر می شدند و تعداد خودشان را با جمعیتی که می دیدند، مقایسه می
کردند. آنها سال گذشته در حالی ایده اسب تروا را مطرح کردند که می گفتند آخرین
راهپیمایی 22 بهمن را رقم خواهیم زد، اما 365 روز بعد شلوغ ترین راهپیمایی 22 بهمن
برگزار شد و من خودم شاهد آن بودم.»
این عنصر فعال در فتنه سال گذشته،
گزارش خود را با این جملات به پایان برده است: ما فریب کسانی را خوردیم که بر سر
رسیدن به قدرت با یکدیگر نیز اختلاف داشتند و مردم را سپر خودشان کردند و وقتی همه
چیز خراب شد، به خانه هایشان برگشتند و به سادگی مردمی که باورشان کرده بودند،
خندیدند. راهپیمایی 22 بهمن امسال نه مشت محکم به دهان استکبار جهانی بود، نه شیطان
بزرگ و نه انگلیس [!]. 22 بهمن امسال (...)بزرگی بود به کسانی که تصور می کردند ملت
ایران فقط کسانی بودند که فریب آن ها را خوردند و هرگز دیگران را به حساب نیاوردند.
راهپیمایی 22 بهمن امسال را ساندیس خورها برگزار نکردند. آن ها مردم بودند. مردمی
که تا امروز توسط مهاجرانی و نبوی و موسوی و کروبی فیلتر شده بودند تا دیده نشوند.
یادآور می شود پایگاه اینترنتی خودنویس یکی از رسانه های ضدانقلابی فعال در
عرصه آشوب طلبی و رادیکالیزم به شمار می رود. این رسانه ضد انقلابی، در مطلب دیگری
سرنگونی مبارک در روز 22 بهمن را مورد اعتراض قرار داده و نوشته است: آقای مبارک!
انصاف نداشتی، تقویم هم نداشتی؟ همه دوست داشتیم کناره گیری مبارک نه در روز 22
بهمن بلکه کاش در روز پیش یا پس از آن پیش می آمد تا این موفقیت نیز همچون انقلاب
32 سال پیش ایران، به سود حاکمان جمهوری اسلامی قابل مصادره نباشد. اما مبارک تقویم
هم نداشت.
پایگاه خبری مصری "الیوم
السابع " با انتشار یک خبر به بررسی جزئیات نحوه فرار "حسنی مبارک " و خانوادهاش
از قاهره و رفتنش به "شرم الشیخ " پرداخت.
منابع آگاه که خودروی مبارک را همراهی میکردند در اینباره اظهار
داشتند که وی از یکی از ویلاهای خود در کاخ "العروبة " چند دقیقه پیش از پایان نماز
جمعه هفته پیش به همراه گارد حفاظتی خود خارج شده است. این در حالی بود که
تظاهراتکنندگان نمازگزار کاخ مذکور را محاصره کرده بودند.
بنا بر این
گزارش، دو بالگرد مامور انتقال او و خانوادهاش به شرمالشیخ بودند. بالگرد نخست
شخص مبارک و رئیسدفتر ویژه او و بالگرد دوم گارد حفاظتی که شامل ۴ نیروی ویژه و
تکتیرانداز بود و همراهان مبارک را منتقل کردند.
مبارک تا بعد از ساعت یک
بعد از ظهر در خودروی مرسدس "S۵۰۰ " آسمانی رنگش با حفاظت نیروهای ویژه و گارد
ریاستجمهوری و نیروهای مسلح وارد شرمالشیخ شد.
به گفته منابع آگاه، بالگرد
دوم نیم ساعت پس از حرکت مبارک به سوی شرم الشیخ حرکت کرد که در آن خانواده مبارک
از جمله "علاء مبارک " با یک کیف سامسونت مشکی رنگ، "هایدی راسخ " همسر او، دو
فرزندشان، "خدیجة جمال " همسر "جمال مبارک " همسر پسر دیگر حسنی مبارک و خدمتکار
خارجی آنها حضور داشتند که در یک خودروی مشکیرنگ B.M.W به حسنی مبارک در شرمالشیخ
پیوستند.
بنا بر این گزارش، سوزان مبارک همسر حسنی مبارک با یک هواپیمای
شخصی راس ساعت ۶ بعد از ظهر وارد شرمالشیخ شده است. این در حالی بود که جمال مبارک
روز قبل قاهره را به مقصد لندن ترک کرده بود.
روزنامه "وطن " چاپ آمریکا نیز
در اینباره نوشت: برخی اخبار حاکی از آن است که حسنی مبارک قرار است در امارت
"الشارقة " در امارات عربی متحده مستقر شود و زمینههای لازم برای استقبال از او و
خانوادهاش در امارات صورت گرفته است.
برخی منابع رسانهای نیز اعلام
میکنند که مبارک شرمالشیخ را به مقصد امارات ترک کرده است و حتی دلیل سفر وزیر
خارجه امارات به مصر پیش از سرنگونی رژیم مبارک به همین دلیل بوده است.
از
سوی دیگر روزنامه بحرینی "الوسط " نیز نوشت که وضعیت جسمی مبارک بسیار وخیم است و
طی چند ساعت گذشته حال او بحرانیتر شده و حتی برخی منابع نزدیک به او اعلام
کردهاند که او به حال کما رفته است.
برخی رسانهها نیز اعلام کردهاند که
وی در هنگام ضبط آخرین سخنانش در پنجشنبه گذشته دو بار به کما رفته است و این با
بررسی فیلم ضبطشده او کاملا مشخص میشود بهویژه اینکه این فیلم دوبار قطع میشود
و اداره مونتاژ این فیلم را تدوین کرده است.
به گفته منابع آگاه وضعیت
جسمانی مبارک بسیار بد است و بسیاری از پزشکان معتقدند که برای درمان سرطان او
چارهای جز شروع شیمیدرمانی وجود ندارد.
برخی تحلیلگران اقدام اخیر
موسوی و کروبی را اقدامی با صرف کارکرد تبلیغاتی و در جهت کاستن از حجم توهین و
تحقیر رسانه ها و فعال اپوزیسیون ارزیابی کرده اند اما گروه دیگری از تحلیلگران ضمن تایید موضع از سر انفعال فتنه گران، معتقدند
اقدام اخیر کسانی چون کروبی و موسوی ادامه سرویس دهی ناکام به آمریکا و اسرائیل است
و آنها در حرکتی که کاملا دیکته شده است تلاش می کنند افکار عمومی و رسانه های
جهانی را از تمرکز بر تحولات مهم کشورهایی نظیر مصر و تونس و... منحرف کنند تا
آمریکا و اسرائیل و اروپا بتوانند با دو شیوه «سرکوب» و «سرقت»، قیام های ملتهای
مسلمان را مهار کنند. این تحلیلگران بر این باورند که غرب در شرایط بحرانی فعلی،
نگران اثرپذیری هرچه بیشتر ملتهای مسلمان و برپاخاسته منطقه از جمهوری اسلامی ایران
است و به همین دلیل به مزدوران میدانی گوش به فرمانی نیاز دارد که با حاشیه سازی در
ایران، از اقبال رو به گسترش ملتها نسبت به جمهوری اسلامی بکاهند! این طیف از
مفسرین به اظهارات قبلی سران رژیم صهیونیستی که از فتنه گران به عنوان پیاده نظام
ارتش اسرائیل و سرمایه بزرگ تل آویو یاد کرده بودند، استناد می کنند.
اما صرف
نظر از این ارزیابی ها آنچه در نوع خود طنزآمیز و جالب توجه به نظر می رسد،
رویکردهای متفاوت محافل ضدانقلاب نسبت به اقدام موسوی و کروبی است. در این زمینه
ارگان حلقه لندن- مرتبط با MI6 انگلیس- با هیجان تمام مشغول داغ کردن حرکت سرد و بی
روح دست اندرکاران داخلی فتنه است. کارشناسان عرصه رسانه البته «جرس» و کسانی چون
مهاجرانی و ابراهیم نبوی را به عنوان پت و مت هایی که سیاه بازی «درازگوش تروا» را
در آستانه 22بهمن 88 دامن زدند و اسباب ناسزای اکثریت قریب به اتفاق محافل ضدانقلاب
طی یک ساله بعدی را فراهم کردند، می شناسند. به همین دلیل برای ناظران بی طرف بسیار
جذاب است که ببینند طنزنویس ناموفق جرس در فقدان طراح به درد بخور، در کسوت مشوق
اصلی خودنمایی خیابانی ظاهر شود و هزاران کیلومتر آن سوتر از گود (در اروپا) به
بقایای فتنه سبز بدهد رهنمود عملیاتی مبنی بر اینکه به خیابان بیایید، ایمیل بزنید،
شعار بدهید و ناامید نباشید. او به روش دون کیشوت، خود را فرمانده شبکه های
ضدانقلاب تلقی کرده و به بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا و فیس بوک و سی ان ان
و فاکس نیوز دستور داده! که در این زمینه فعال شوند. این در حالی است که رسانه های
غرب با علم به گروهان از هم پاشیده فتنه، حاضر نیستند برای چندمین بار روی این
جریان بازنده شرط بندی کنند.
غیر از رسانه های غربی، رسانه های اپوزیسیون نیز
واکنش های خواندنی بروز داده اند. در حالی که یکی از کاربران «بالاترین» با اسم
مستعار خطاب به هم قطاران ساده دل تر نوشته بود «اگر در تجمع نیامدید و فرصت را
سوزاندید، دیگر [...] می خورید که از این به بعد گله و شکایتی بکنید و خودم می زنم
توی دهنتون».
کاربر دیگر این گونه نوشت: دوستان خارج، لطفا ما را جوگیر نکنید.
راست می گویید بیایید با هم دستگیر بشویم و چماق بخوریم. پول بلیط تون هم با من،
دیگه جوگیر نمی شوم.
در این میان گروهک دو نفره فدائیان خلق که توسط فرخ نگهدار
و علی کشتگر اداره می شود و پیوند کاملی با شبکه بی بی سی و حلقه جرس برقرار کرده،
ضمن بیانیه ای ابراز وجود کرده و ضمنا از اقدام موسوی حمایت کرد. گروهک های ورشکسته
دیگری چون منافقین و اتحاد جمهوریخواهان و سلطنت طلبان هم به بهانه اعلام حمایت از
اقدام موسوی و کروبی، نام و امضای خود را در قالب بیانیه ها و مصاحبه هایی منتشر
کرده اند.
با این حال «ف. م سخن» کسی که پیش از این در گویانیوز تصریح کرده بود
«من از این به بعد غلط بکنم مطلبی بنویسم که کیهان به آن استناد کند»، به خاطر شدت
ناراحتی از بی عملی فتنه گران، توبه خود را شکسته و نوشت: بسیار زشت است وسط هیجان
سیاسی، از عقل و تعقل سخن به میان آوردن اما نقش نویسندگان غیروابسته در این هنگامه
غوغا چیست؟ آیا باید دنبال هیجان جماعت- آن هم از نوع کاذب اینترنتی- به راه افتاد
و بر عقل سلیم قلم کشید؟ اینها را چرا می گویم؟ به خاطر اینکه مطمئن هستم این فضا
فردا به یأس منتهی خواهد شد. نباید بیش از این دچار هیجان شویم. ما ضربه سختی از
احساساتی گری و هیجان زدگی خوردیم.
نیک آهنگ کوثر، کاریکاتوریست ضد انقلاب، باز هم کاریکاتوری
در تمسخر جنبش سبز اینترنتی کشید. معلوم نیست سبزها با کدام نیرو می خواستند
«انقلاب» کنند!
به گزارش پایگاه خبری جندالشیطان همزمان با دیگر رسانه های ضد انقلاب و متعلق به فتنه سبز از طرفداران موسوی و کروبی درخواست کردند که در روز 25 بهمن تجمع اعتراض آمیز برگزار کنند.
پایگاه های خبری جندالشیطان با انتشار مطالبی عنوان کردند که وعده همه معرتضین روز 25 بهمن می باشد!
این در حالیست که این گروه تروریستی در ایام پس از انتخابات بارها از فتنه گران سبز حمایت کرده و حتی بعد از توهین سبزها به امام حسین در روز عاشورا عبدالمالک ریگی با صدور بیانیه ای رسمی آمادگی خود را برای آموزش تروریستی به فتنه گران سبز اعلام کرد.
همچنین این گروه پس از قتل مشکوک ندای آقا سلطان مدعی شد که هدف ریگی و ندا درمبارزه با جمهوری اسلامی در نهایت یک هدف می باشد!
درتصویر دیگری که گویا مربوط به یکی از شهرهای شمال شرقی تهران است
تصویرمردم حاضر در راهپیمایی که بخاطر بارش باران چتر به دست گرفته اند
بعنوان افراد ناشناس لبنانی در راهپیمایی تهران یاد شده است .
این درحالیست که هیچ عکاس هیچ فردی را دراین تصویر برای اثبات ادعای خود نشان نمیدهد.
در مضحک ترین تصویر ازاین 6تصویر فردی که بصورت نمایشی بعنوان "حسنی مبارک" دستانش بایک چفیه بسته شده و با نصب پلاکاردی "حسنی مبارک فرار کرد" بالای سرش دیده میشود بعنوان حمله لباس شخصی ها به یک فعال سیاسی به نمایش در آمده است.
شبکه خبری بیبیسی، پس از سرنگونی مبارک خلاصهای از دوران 30 ساله ریاستجمهوری وی را ارائه کرد.
این
پایگاه اطلاعرسانی نوشت: حسنی مبارک بعد از ترور "انور سادات"،
رییسجمهور اسبق مصر، به رهبری پرجمعیتترین کشور دنیای عرب رسید و بعد از
حدود 30 سال با اعتراضهای مردمی از قدرت کنار رفت.
بنابراین گزارش،
در طول 30 سال ریاست جمهوری مبارک بر مصر به دلیل وضعیت فوقالعادهای که
در این کشور برقرار شده بود، اجتماع بیش از پنج نفر ممنوع بود اما مردم در
ماه ژانویه سال ۲۰۱۱، با الهام از انقلاب تونس و بیتوجه به وضعیت فوق
العاده و استقرار حکومت نظامی، به خیابانها آمدند و خواهان برکناری مبارک
شدند.
بیبیسی افزود: مردم مصر که از فقر، فساد، بیکاری و حکومت استبدادی در این کشور به ستوه آمده بودند، هفتهها دست به اعتراض زدند.
مبارک
در یک سخنرانی که اول فوریه از تلویزیون پخش شد، اعلام کرد که در
انتخابات ماه سپتامبر نامزد نخواهد شد اما تقاضای معترضان استعفای او بود و
آنها اکنون به خواست خود رسیدهاند.
بیبیسی در ادامه به شرح زندگی
مبارک پرداخته و نوشت: "محمد حسنی مبارک" در چهارم ماه مه سال ۱۹۲۸ در
روستای کوچکی در دلتای نیل به دنیا آمد. با وجود اینکه خانواده او فقیر
بود، توانست به دانشکده افسری راه یابد و در سال ۱۹۴۹ از این دانشگاه
فارغالتحصیل شود و یک سال بعد به نیروی هوایی مصر ملحق شد.
* مبارک؛ افسری که با اسراییل جنگید یا با آن سازش کرد؟!در
آغاز سال ۱۹۷۳ مبارک به عنوان فرمانده نیروی هوایی مصر و معاون وزیر دفاع
در جنگ رمضان با اسراییل نقشی محوری داشت. در این جنگ، نیروهای مصری در
عملیاتی غافلگیرانه به نیروهای اسراییل که بخشی از شبه جزیره سینا را اشغال
کرده بودند، حمله کردند.
نقش او در جنگ سبب شد تا دو سال بعد، هنگامی
که انور سادات، رییسجمهوری وقت مصر برای تعیین معاون خود تحت فشار بود،
مبارک را به این سمت برگزیند. وی سرانجام توانست پس از ترور انور سادات در
سال ۱۹۸۱ به ریاست جمهوری مصر دست یابد و چهارمین رییسجمهور مصر نام
گیرد.
بیبیسی تصریح کرد: اندک بودند کسانی که باور داشتند، این
معاون رییس جمهوری که چندان شناخته شده نبود، بتواند سه دهه قدرت را در
دست گیرد.
بر اساس این گزارش، با وجود حمایت اندکی که از حسنی مبارک در
صحنه بین المللی وجود داشت، وی با استفاده از موضوع صلح با اسراییل
که سبب کشته شدن انور سادات شده بود، توانست خود را به عنوان یک سیاستمدار
معرفی کند.
مبارک نقش مهمی در پیمان صلح کمپ دیوید داشت که در سال
۱۹۷۹، بین انور سادات و مناخم بگین، رییس کابینه رژیم صهیونیستی امضا شد.
این پیمان سبب شد تا رییس جمهور مصر رابطه خوبی با آمریکا برقرار کند.
کشوری که در سالهای بعد میلیاردها دلار به او کمک کرد. مصر برای غرب یک
متحد کلیدی و یک میانجی در مناقشه بین اسراییل و فلسطینیها بود.
بیبیسی
ادامه داد: با این حال، این موضعگیری مبارک در قبال روند سازش اسراییل و
برخی گروههای فلسطینی سبب خشم اسلامگرایان شده بود. دولت مصر هم
استدلال میکرد که شرایط فوق العاده در مصر برای مبارزه با تروریسم ضروری
است.
بیبیسی مدعی شد: دستکم شش بار به جان آقای مبارک سوء قصد شد.
خطرناکترین سوء قصد در سال ۱۹۹۵ رخ داد، زمانی که او برای شرکت در اجلاس
سران کشورهای آفریقایی به اتیوپی رفته بود و در آدیس آبابا، به لیموزین او
حمله شد.
* شکنجه در دوران مبارک امری عادی بودرسانه
دولتی انگلیس همچنین اذعان کرد: اعضای اخوان المسلمین، بزرگترین گروه
مخالف مبارک معمولاً زندانی میشدند و در زندانها شکنجه امری عادی بود.
سرویسهای اطلاعاتی در کشور حضوری پررنگ داشتند و مردم از این بابت ناراضی
بودند. به همین دلیل رژیم مبارک همواره مورد انتقاد گروههای حقوق بشری
نیز قرار داشت.
بیبیسی مدعی شد: مصر در دوران حکومت مبارک، شاهد
دورانی با ثبات بود و توسعه اقتصادی در این کشور نشان میداد که مردم مصر
با انحصار قدرت در دست او کنار آمدهاند! اما در سالهای اخیر مبارک برای
نخستین بار هم از سوی آمریکا و هم از داخل کشور، برای ایجاد دمکراسی در
کشور تحت فشار قرار گرفت. بیبیسی توضیح نداد که آنچه از فقر و بیکاری در
مصر قبلا بدان اشاره کرده بود، با ادعای اخیر این رسانه چگونه قابل جمع
است؟
در پی انقلاب تونس، اعتراضات مردمی دامان حسنی مبارک را نیز گرفت.
بعد از چند هفته اعتراض مردمی و حتی با وجود دادن چند امتیاز سیاسی،
بیتوجهی بیشتر به این فشار غیر ممکن بود. تا پنحشنبه، دهم فوریه،
گزارشهایی مبنی بر قریب الوقوع بودن استعفای مبارک در مصر و سراسر جهان
منتشر شد. با این حال، مبارک پنجشنبه شب یک بار دیگر در یک سخنرانی
تلویزیونی اعلام کرد تا برگزاری انتخابات در ماه سپتامبر استعفا نخواهد
داد.
بیبیسی افزود: اما کمتر از ۲۴ ساعت بعد، مبارک که حرفهایش
معترضین را خشمگین کرده بود، به همراه خانوادهاش قاهره را ترک کرد. ساعاتی
بعد، عمر سلیمان، معاون وی که تازه به این سمت منصوب شده بود، بر صفحه
تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد که حسنیی مبارک از سمت خود استعفا میدهد.
این خبر، معترضینی را که در قاهره، اسکندریه و شهرهای دیگر به خیابانها آمده بودند، غرق در شادی کرد.
عناصر مذکور در بیانیه ای اعلام کرده اند که «شاخه برون مرزی سازمان مجاهدین انقلاب» را راه اندازی کردند و این در حالی است که نه سازمان یاد شده و نه حزب مشارکت، پس از آغاز اغتشاشات خیابانی دیگر دارای شاخه درون مرزی نیستند. با این حال طی یک سال و نیم گذشته و در حالی که اعضای مرکزیت دو گروهک غیرقانونی مذکور در بازداشت به سر می بردند یا اقدام به افشاگری علیه زد و بندهای مشارکت و مجاهدین کرده بودند، بیانیه های رادیکالی از خارج کشور در سایت ها منتشر می شد که صادرکنندگان آن ادعا می کردند در داخل حضور دارند و مشغول مبارزه چریکی هستند. کسانی چون توفیقی، مزروعی، حقیقت جو، امیر ارجمند(مشاور موسوی و مرتبط با سرویس های جاسوسی بیگانه) و... از جمله افراد حزبی یا ستادی فتنه هستند که در کنار ده ها تن از روزنامه نگاران زنجیره ای به خارج کشور گریخته اند و از آنجا تلاش می کنند «سازمان» فتنه را فعال و سرپا نشان بدهند. این عده در خارج کشور در همکاری کامل با گروهک های نفاق قدیمی تر قرار دارند.
بی بی سی با اشاره به انتشار خبر «فعالیت شاخه برون مرزی سازمان مجاهدین»، از قول «یک فرد نزدیک به اصلاح طلبان در خارج کشور که نخواست نامش فاش شود»، نوشت: اعضای این گروه در چند کشور خارجی به سر می برند و به زودی سخنگوی خود را معرفی می کنند. پیش از این از کسانی چون رهنورد هم خواسته شده به خارج کشور برود.
سند تازه از مزدوری بهاءالله و کدیور افندی برای موساد و ام آی 6
راظهارات یک عضو ارشد اخوان المسلمین که تبدیل به تیتر اول روزنامه کیهان شد، محافل ضدانقلاب را دچار سرگیجه و عصبانیت کرد.
این محافل طی هفته اول قیام مصر تلاش کرده بودند حرکت ملت مصر را اقتصادی و غیراسلامی توصیف کنند و همزمان اخوان المسلمین را جریانی که مخالف تأسیس «حکومت اسلامی» و «جمهوری اسلامی ایران» است، جا بیندازند. این در حالی است که تأسیس حکومت اسلامی و مبارزه با کفار جزو مرامنامه «اخوان » است.
با این حال، اظهارات غافلگیرکننده کمال الهلباوی در برنامه زنده شبکه بی بی سی که تمام رشته های شبکه رسانه ای ضدانقلاب را پنبه کرد، موجی از شوک را در این محافل به وجود آورده است. بلافاصله پس از انتشار مصاحبه «الهلباوی»، مجدداً بی بی سی و رادیو فردا و دویچه وله و رادیو فرانسه و... دهها شبکه و رسانه مشابه تلاش کردند با تحریف مصاحبه، چهره ای سکولار و مخالف ایران از اخوانی ها بتراشند.
در این میان و پس از آن که متن مصاحبه الهلباوی در تیتر اول روزنامه کیهان در سه شنبه هفته گذشته نشست، موجی از خشم و فحاشی را در رسانه های ضدانقلاب برانگیخت. کیهان این تیتر را برای مصاحبه الهلباوی انتخاب کرده بود؛ «با قدردانی از بیانات ولی امر مسلمین اعلام شد- اخوان المسلمین: آرزوی ما تشکیل حکومتی مانند ایران است». این عضو ارشد اخوان المسلمین، از حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان «امام خامنه ای» یاد کرده بود.
به دنبال انتشار این اظهارات روشنگرانه، رسانه های ضد انقلابی واکنش هایی از سر خشم و پرخاش نشان دادند چنان که «جرس» ارگان حلقه لندن و وابسته به زوج مهاجرانی- کدیور ضمن اشاره به سخنان الهلباوی و تیتر اول کیهان نوشت: الهلباوی برای این مداحی از حکومت ایران پول گرفته است چرا که می گوید «من از امام خامنه ای به خاطر مواضعش راجع به مصر تشکر می کنم. این موضعی است که همه مصری ها باید از آن قدردانی کنند و من امیدوارم در مصر نیز دولت خوبی مثل دولت ایران و رئیس جمهور شجاعی نظیر احمدی نژاد سرکار بیاید». او این جملات را گفت و بلافاصله تیتر یک کیهان شد.
مهاجرانی و کدیور ارتباطات گسترده ای با محافل صهیونیستی دارند و کدیور 2 بار به تل آویو سفر کرده است.
این رسانه بدنام که به عنوان پیاده نظام شبکه بی بی سی و سرویس جاسوسی انگلستان عمل می کند و رسماً از انگلیسی ها پول و امکانات دریافت می کند، در واکنشی توأم با سرگیجه، ابتدا سعی کرد انتساب الهلباوی به اخوان المسلمین را انکار کند و سپس اذعان کرد او «دو سال سخنگوی اخوان بوده» و «روابط حسنه ای با اخوان دارد». جرس آنگاه در توضیح بیشتری که دروغ بودن تحلیل ها و خبرهای قبلی شبکه عنکبوت را آشکارتر می سازد، اذعان کرد اعضای اخوان المسلمین پیش از این بارها در جشن های گرامیداشت دهه فجر و ایام پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شرکت کرده اند.
جرس آنگاه به اعتبار «کافر همه را به کیش خود پندارد» و از آنجا که کسانی چون مهاجرانی و کدیور در آمریکا و انگلیس هم از توبره و هم از آخور بهره مند می شوند، مدعی شده اخوانی ها از ایران پول می گیرند و هر عکسی که از رهبری و رئیس جمهوری ایران در هر گوشه از دنیا بالا می برند، برای پول گرفتن است! جرس در نهایت این سرگیجه تحلیلی مدعی شده الهلباوی عضو بخش محافظه کار اخوان المسلمین است!
افتضاح اخیر شبکه عنکبوت در حالی است که ارگان وزارت خارجه رژیم صهیونیستی ضمن حمله به اخوان المسلمین نوشت: اخوان المسلمین یک گروه بسیار متعصب ضدیهودی [ضد صهیونیسم] است و در آرم و لوگوی آن نوشته شده «الله غایت ماست، رسول[ص] رهبر ماست، قرآن شریعت ماست، جهاد راه ماست، شهادت در راه خدا بزرگترین امید ماست. الله اکبر». حسن البنا پایه گذار اخوان معتقد بود «طبیعت اسلام آن است که همواره مسلط باشد نه تحت تسلط دیگران. اسلام باید قدرت خویش را در سراسر جهان بسط دهد».
این رسانه صهیونیستی افزود: «محمد بدیع رهبر فعلی اخوان المسلمین می گوید «قصد ما آن است که آمریکا فرو افتد و مؤمنین باید صبور باشند و بدانند که آمریکا در سراشیب نیستی قرار گرفته است. آمریکائیان کفاری هستند که از اخلاق و ارزش های انسانی بی بهره می باشند و بنابراین حاشا که هدایت بشریت به دست آنان سپرده شود». آنها یک گروه تروریستی مانند فدائیان اسلام در ایران هستند که در سال 1981 پرزیدنت انور سادات را به خاطر صلح با اسرائیل به قتل رساندند. حماس شعبه ای از اخوان المسلمین است و می گوید اسرائیل باید نابود شود و یک حکومت اسلامی جایگزین آن گردد.»
ارگان وزارت خارجه اسرائیل یادآور شد: اخوان المسلمین علناً از جنگ حزب الله لبنان علیه اسرائیل جانبداری می کند و در تابستان سال 2006 هنگام جنگ دوم لبنان (جنگ 33 روزه اسرائیل علیه حزب الله)، محمد مهدی عاکف سرکرده روحانی اخوان المسلمین مصر در آن هنگام اعلام داشت که این گروه آماده است برای جنگ با اسرائیل ده هزار سرباز به لبنان بفرستد. آنها می گویند که تنها از راه جهاد و ایثار است که مسلمانان می توانند به مقصود برسند. آنها در راه باطل کردن پیمان صلح مصر و اسرائیل می کوشند و اسرائیل را کیان صهیونیستی که سرزمین های عربی و اسلامی را به تصرف درآورده، معرفی می کنند.
"کشور اسلامی مدل های مسلمان "،این جمله آغازین گزارشی بود که شبکه بی بی سی از یک شو لباس زنانه در کشور پاکستان تهیه کرده بود .
در گزارش بی بی سی از این مراسم مبتذل که زنان، نیمه عریان به اسم شو لباس به نمایش گذاشته شدند، چنین عنوان شد :«ما می خواهیم با اجرای این مراسم ثابت کنیم که پاکستان یک کشور تروریستی نیست و می شود در این کشور سرمایه گذاری کرد.»
یکی از برگزار کنندگان این مراسم هم در گفتگو با بی بی سی گفت:«برگزارکنندگان این شو لباس امیدوارند که چنین مراسمی باعث افزایش سرمایه گذاری در پاکستان شود و دنیا بفهمد که در پاکستان همه افراطی نیستند.»
گفتنی است تغییر هویت کشورهای اسلامی به نام جذب توریسم ، سرمایه گذاری خارجی و یا عناوین دیگر، از اهداف اصلی جنگ نرم غرب علیه اسلام است و البته از چنین گزارش هایی منظور این رسانه ها از القابی مثل "افراطی " به خوبی معلوم می شود.