هر روز عریانتر از دیروز
تأکید هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکا مبنی بر اینکه «همه امید من به جریان سبز در داخل ایران است» نشاندهنده چند نکته اساسی است؛ اول اینکه امید دولتمردان امریکا به راههای دیگر به یأس تبدیل شده است. به تعبیر بهتر تمرکز امید امریکاییها بر جریان فتنه نشان میدهد که آنان از تأثیرگذاری تحریمها ناامید شدهاند و دیگر راهها مانند خرابکاری، کودتا، حمله نظامی و ... را نیز قابل تحقق نمیدانند. لذا خود را بر فتنه متمرکز نمودهاند. دوم اینکه چرا مقامات امریکایی به صورت علنی این موضوع را بیان میکنند؟
آنان تا دیروز معتقد بودند حمایت علنی ما موجب فشار بر جریان سبز خواهد شد. چرا امروز این ملاحظه را در ادبیات دیپلماسی خود لحاظ نمیکنند؟ سوم اینکه چرا جریانات داخلی مخالف نظام، برای کاهش فشار افکار عمومی داخل کشور بر روی خود، نسبت به سخنان مقامات امریکایی واکنش منفی و سلبی نشان نمیدهند؟ پاسخ به سؤالات فوق قدری مشکل به نظر میرسد اما از حالتهای ذیل خارج نیست:
1 ـ همانطور که کلینتون اظهار میدارد، «در این زمینه با کارشناسان ایرانی دیدارهایی داشته است» لذا بعید نیست که افراد ملاقاتشونده، تصویری از سلطه هژمونیک جریان فتنه به طرف امریکایی ارائه کرده باشند که کلینتون اظهارات خود را نه تنها موجب ایجاد هزینه برای فتنهگران نمیداند بلکه باعث تقویت روحیه و تحرک بخشی به رفتارهای اعتراضی و ضد امنیتی آنان میداند.
2 ـ مقامات امریکا در فردای انتخابات 22 خرداد به صورت عریان و علنی وارد گود حمایت از کاندیداهای قانونشکن شدند و تا آنجا پیش رفتند که رئیس جمهور امریکا برای اولین بار در طول تاریخ 32 ساله انقلاب اسلامی، به صورت علنی نام یکی از کاندیداهای موجود را به زبان آورد و وی را نماینده بخشی از هموطنانش خواند که به دنبال گشایشی به سوی غرب هستند. لذا آن روز از هول هلیم توی دیگ افتادند و امروز بر این باورند که موضع علنی دیروز قابل کتمان و اصلاح نیست لذا آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب و ...
اما چرا جریان مدنظر امریکا ساکت است؟ سکوت سران غائله 88 میتواند دلایل متعددی داشته باشد:
3 ـ مهمترین دلیل عدم پاسخگویی آن است که معمولاً جریانات مخالف نظام مستقر، یا باید پشتوانه مردمی داشته باشند یا پایگاه بیرونی. لذا فتنهگران موجود باید پناهگاهی را برای روز مبادا داشته باشند. امروز نیز شرایط فراهم است که هر کس از مادرش قهر کرد میتواند به عنوان مخالف سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران در امریکا از رفاه کامل برخوردار باشد. پیشینه مهاجرت دوستان دیروز اصلاحطلبان به امریکا نشان میدهد که در بین 200 کشور جهان، غایت آنان امریکاست. کدیور، سروش، افشاری، گنجی، باطبی، محمدی، مخملباف، عطری و ... این موضوع را ثابت کردهاند. چرا دیگران به این راه امید نداشته باشند.
4 ـ احتمال دیگری که موجب سکوت فتنهسازان شده است، ترس از پیدایش ضمیر است. آنان نگران هستند که اگر واکنش نشان دهند، مرجع مد نظر کلینتون، ضمیر خود را یافته باشد لذا کبکوار سر در برف کردهاند و از خود میپرسند کی بود؟ چی بود؟
5 ـ نکته جدید سخنان کلینتون این است که برای اولین بار از امید خود به مذهبیون نیز یاد میکند. تاکنون جامعه هدف آنان طرفداران لیبرالدموکراسی، سکولارها و روشنفکران بودند، امروز با صراحت اعلام میکنند که منتظر اقدام رهبران مدنی و مذهبی هستند. گویا دولتمردان امروز امریکا سخنان هفت سال پیش خود را مجدداً بازخوانی مینمایند که «ما برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از درون، دنبال انقلابیونی هستیم که در عین ستودن [امام] خمینی بشود آنان را به خدمت گرفت». آیا مدعیان انحصاری امام (ره) امروز پایگاه امید کلینتون و دیگر سردمداران استکبار نیستند؟ اگرچه گستره انسانی تور امریکاییها کوچک است اما در هدف خود موفق بودهاند. شاید آنان مدعیان انحصاری امام (ره) را بهتر از ما میشناختهاند و امروز نتیجه سرمایهگذاری تدریجی خود را میبینند. رد امیدواری وزیر خارجه امریکا توسط سران فتنه شبیه معجزه است. اما برخی از آنان که قصد بازگشت کردهاند در این منزلگاه آزموده میشوند. پاسخ کوبنده آنان میتواند درصدی به اعتماد افکار عمومی کمک کند. آیا این معجزه اتفاق میافتد یا حمایت امریکا از فتنه داخلی هر روز عریانتر خواهد شد؟