پشت پرده یک آقائی به نام نوری‌زاد!

پشت پرده یک آقائی به نام نوری‌زاد!


جهت تنویر افکار عمومی (خصوصا عزیزانی که نامه‌های سوزناک ایشان را خوانده و باور کرده‌اند) مختصری از سوابق این عزیز را تقدیم می‌نمائیم!


یک آقایی به نام نوری‌زاد در یک سال اخیر در عرصه اینترنت گرد و خاک اساسی برپا کرده، چپ و راست نامه‌نگاری نموده و ضمن متهم کردن نظام به دیکتاتوری، چماق‌به‌دستی و زورگویی از حاکمیت آدمهای نالایق و افتادن کار مملکت به دست پاچه‌خواران شدیدا گلایه فرموده و در مقام یک پدر بزرگ دانا مخاطب خود را نصیحت نموده که با استفاده از فرصت سبز به دست آمده به برکت جنبش سبز، کار را به کاردان بسپارد و دست از اتهام زدن بردارد و...!

جهت تنویر افکار عمومی (خصوصا عزیزانی که نامه‌های سوزناک ایشان را خوانده و باور کرده‌اند) مختصری از سوابق این عزیز را تقدیم می‌نمائیم!
1- این عزیز برای اولین بار در یک سریال تلویزیونی بسیار قوی (در حد اسکار!) به نام «پروانه‌ها می‌نویسند» که در زمان اوج اصلاحات پخش شد! مقامات دولت سازندگی را به طلحه و زبیر تشبیه نموده و جناح مقابل را به جناح علوی تشبیه کرده بودند!

2- قلم گیرا و نمونه این عزیز موجب شد تا یکی از جراید وابسته به بیت‌المال ستونی دایمی به مطالب (در حد جایزه ادبی نوبل) ایشان اختصاص بدهد تا ایشان به زمین و زمان دولت اصلاحات گیر سه پیچ بدهد! آن هم با یک نثر بی‌نظیر در تاریخ ادب پارسی!

3- و البته اختصاص صدها میلیون تومان به ایشان جهت ساخت پربیننده‌ترین سریال تاریخ ایران (چهل سرباز با کمتر از 2درصد بیننده!) و تحمیل تماشای این سریال کم‌نظیر به بینندگان بیچاره شبکه دوم سیما، نمونه‌ای از شایسته‌سالاری مدنظر ایشان است! (یعنی آن زمان که میلیون، میلیون پول بی‌زبان بیت‌المال به جیب این عزیز سرازیر می‌شد شایسته‌سالاری برقرار بود و امروز...)

4- ساخت پربیننده‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران و اکران آن (دلیران قلعه کاوه! یا چیزی توی این مایه‌ها! که پس از چند هفته نمایش کمتر از 5میلیون تومان فروش کرده بود هم از دیگر خدمات ایشان به بیت‌المال مسلمین و مصداقی دیگر از شایسته‌سالاری‌های مورد نظر ایشان است! ( یعنی آن وقتی که نظام این امکانات را به این عزیز اختصاص می‌داد شایسته‌سالار بود و امروز ...!)

5- اختصاص جایزه و سیمرغ بلورین به‌آثار هنری و درخشان این هنرمند وارسته در جشنواره‌های فیلم فجر سال 85 و تقدیم سایر جوایز نقدی و جنسی به ایشان هم نمونه دیگری از عدالت مورد نظر این نویسنده آزادیخواه و حق‌طلب است!

6- والبته این نظر کاملا تخصصی که ایشان در پاسخ یک فیلم‌ساز جوان فرموده بودند: «سینما در ایران یعنی لنگ و پاچه! و باید از زنان و دختران خوش‌رنگ و لعاب در فیلم‌ها استفاده بشود» هم نمونه دیگری از افکار ظلم‌ستیزانه این عزیز است!

7- و البته قبول داریم که نظام ظالم است و معنای شایسته‌سالاری را نمی‌داند! چرا که اگر می‌دانست به جای دادن تریبونهای خود به این آدم، صحنه مطبوعات و سیمای خود را دست آدمهایی می‌داد که وفاداریشان به نظام اعتقادی و ایمانی است نه دلاری و پولی! اگر نظام شایسته‌سالار بود بایستی به جای اینکه صدها میلیون تومان به پای ساخت آثار فوق افتضاح این آدم تلف کند، دست دهها هنرمند متعهد و فیلمسازان جوانی را می‌گرفت که با هزینه شخصی‌شان در دفاع از نظام، آثار مطلوب هنری تولید و عرضه می‌کنند!

8- به جوجه‌سبزهایی که فریب نامه‌های این عزیز را خورده و با نام «ابوذر» از ایشان یاد می‌کنند پیشنهاد می‌کنیم یک جوری مجموعه «پروانه‌ها می‌نویسند» را به دست آورده و تماشا کنند و یادداشت‌های ایشان را در نقد اصلاح‌طلبان (که در جریده شریفه کیهان عصر اصلاحات منتشر می‌شد!) را مرور کنند تا طرفشان را بشناسند!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد