تعریف لغوی فتنه
تاریخ صدر اسلام ، مخصوصاً تا پایان قرن اول هجری مملو از فتنه های شگفت انگیز و دردناکی است که اسلام را از مسیری که حضرت محمد (ص) ترسیم نموده بود، جدا کرد و زحمات آن حضرت واصحاب مخلصش را تا حد زیادی بر باد داد، که اگر آن فتنه ها نبود امروز چهرۀ دیگری از اسلام را شاهد بودیم. تراکم فتنه ها در بیست و پنج سال بعد از وفات پیامبر(ص) و از سال 35 هجری تا پایان حکومت حضرت علی (ع) بیداد می کرد. به واسطه ی این فتنه ها ارزشهای جامعه اسلامی دگرگون شده بود و از اسلام جز نامی بر جای نمانده بود. حضرت علی(ع) از ابتدا حاکمیتش تلاش گسترده ای برای بازگرداندن اسلام به مسیر اولیه آن نمود ولی دامنۀ فتنه ها آن قدر افزایش یافته بود که از هر طرف به اصلاح آن می پرداخت از سوی دیگر آشکار می شد.
برای فتنه معانی و مفاهیم مختلفی بیان شده است هر کدام از این معانی باید در جای خود استفاده شود . ریشه لغوی کلمه «فـتـنـه»، مـصـدر عـربـى از مـاده فـَتـَن اسـت و در لغـت به معناى «در آتش انداختن» و «گـداخـتـن سـیـم و زر» جـهـت آزمـایـش و جـدا سـاخـتـن مـواد خـالص آن از نـاخـالصى هاست.در آیات قرآن واژه فتنه و مشتقات آن 60 بار بکار برده شده است. در هشت مورد با الف و لام به صورت الفتنه و بیست و دو مورد بدون الف و لام یعنی «فتنه» و در بقیه موارد صیغه های مختلف فعل ماضی «فتن» و مضارع «یفتنُ». در یک مورد به صورت اسم فاعل «فتن» و اسم مفعول «مفتون» به کار برده شده است. در مجموع فتنه در آیات قرآن به معانی متعدد به کار برده شده است که می توان به این موارد اشاره نمود:
1ـ در معنای مایۀ آزمایش ، امتحان و آزمون
«واعلمواانما اموالکم و اولادکم فتنه و ان الله عنده اجر عظیم».(انفال/28)
«و بدانید که اموال و اولادتان مایه آزمون شما هستند و پاداش سترگ نزد خداوند است».
2ـ شرک و بت پرستی
«وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین لله...»
«وبا آنان چندان نبرد کنید که شرک باقی نماند و دین فقط دین اللهی است...»(بقره/193)
3ـ عذاب
«یوم هم علی النار یفتنون»،«ذوقوا فتنتکم هذا الذی کنتم به تستعجلون»(ذاریات/14و 13)
«روزی که ایشان بر آتش عذاب کرده شوند» «همین عذابتان را که به شتابش می خواستید، بچشید».
4ـ رنج و بلا
«ومن الناس من یعبدالله علی حرف فان اصابه خیر اطمان به وان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسر الدنیا والاخره...»(حج/11)
«واز مردم کسی هست که خداوند را با دودلی می پرستد پس اگر خیری به او برسد دلش به آن آرام گیرد و اگر رنجی به او برسد رویگردان شود در نیا و آخرت زیانکاره شد»
5ـ سرگشتگی و گمراهی
«...و من یردالله فتنته فلن تملک له من الله شیئا»(مائده41)
«وکسی که خداوند سرگشتگی اش را خواسته باشد هرگز برای او در برابر خداوند کاری نمی توان کرد»
6ـ نفاق و اختلاف
«لو خرجوا فیکم مازادوکم الا خبالا و لاضعوا خللکم یبغونکم الفتنه و فیکم سمعون لهم و الله علیه بالظلمین»(توبه/47)
«اگر خمراه شما رهسپار می شدند جز فتنه و فساد برای شما به بار نمی آوردند و در بین شما رخنه می کردند و در حق شما فتنه جویی می کردند و در میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به احوال ستمگران آگاه است».
7ـ شکنجه و یا قتل
«و اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلوه ان خفتم ان یفتنکم الذین کفروا...»(نساء/101)
«وچون رهسپار سفر باشید بر شمل گناهی نیست که اگر می ترسید که مبادا کافران شما را بکشند (یا شکنجه کنند) نماز خود را کوتاه کنید..»
8ـ فریب
«یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان...»(اعراف/27)
«ای فرزندان آدم شیطان شما را نفریبد»
9ـ فتنه به معنای خاص (بلای اجتماعی)
«والذین کفروا بعضهم اولیا بعض الا تفعلوه تکن فتنه فی الارض و فساد کبیر»(انفال/73)
«وکافران دوستان همدیگرند اگر عمل نکنید در این سرزمین فتنه و فساد بزرگی برپا می گردد».
10ـ معذرت
«لم تکن فتنتهم الا ان قالوا والله ربنا ما کنا مشرکین»(انعام/23)
«نبود معذرت آنها جز آنکه گفتند پروردگارا ما سوگند که ما مشرک نبودیم».
به هر حال فتنه مشترک لفظی است که در معانی متعددی بکار برده شده است. (1)
تعریف مفهومی فتنهفتنه یک سری پدیده های اجتماعی سیاسی است که جامعه را دچار موج تلاطم نموده و در عین حال، حالت حق به جانب و فریب کارانه داشته باشد یا به عبارت دیگر، فتنه ترفندی سیاسی اجتماعی است که از آمیزش حق و باطل و پنهان نمودن باطل در پوسته حق با هدف اغفال و فریفتن مردم برای رسیدن به مقاصدی شوم طرح ریزی می شود.
ویژگی های فتنه
1ـ آغازی ناشناخته و پوشیده
2ـ فضای گردبادی
3ـ آسیب زننده به آگاهان
4ـ فروخورنده فتنه گران
5ـ شخصیتمحوری به جای حقیقتمحوری
6ـ مشتبهسازی حق و باطل
... ان الفتن اذا اقبلتْ شبَّهت و اذا ادبرت نبَّهتْ. یُنکَرْنَ مقبلاتٍ و یُعْرَفْنَ مدبرات. یَحُمْنَ حَومَ الریاح، یُصِبْنَ بلداً و یُخْطِئْنَ بلداً. اَلا و انَّ اخوفَ الفِتَن عندی علیکم فتنةُ بنی امیة، فإنَّها فتنةٌ عَمیاءٌ مُظلمةً: عمَّتْ خُطَّتُها و خَصَّتْ بَلِیَّتُها، و اصاب البلاء مَن ابصر فیها، و اخطأ البلاءُ من عمِی عنها. ...
«فتنهها هنگامی که روی میآورند شبیه حق میباشند و آنگاه که میروند و به پایان میرسند، حقیقت خود را مینمایانند و هوشیار میسازند. ناشناخته میآیند و شناخته شده میروند. همچون گردباد میگردند و شهری را ویران میکنند و شهری را وامیگذارند. آگاه باشید که نزد من بیمناکترین فتنهها برای شما فتنه نفاق بنی امیه است زیرا که آن، فتنهای کور و تاریک است. همگان را در برمیگیرد و مصیبتش خاص مؤمنان است و گرفتاریش به کسانی میرسد که از آن آگاهی دارند و بیخبران را آسیبی نمیرساند.» (2)
1. آغازی ناشناخته و پوشیده«یُنکَرْنَ مقبلاتٍ و یُعْرَفْنَ مدبرات»: فتنهها در آغاز برای بسیاری از مردمان ناشناختهاند. همچون جنین میماند که سلامت یا نقصان او و همچنین جنسیت و سایر ویژگیهای جسمانیاش پوشیده و پنهان است. فتنهها از راههای پنهان وارد میشود: «تَبدَءُ فی مدارج خفیة» از راههایی وارد میشود که بسیاری از مردم در نگاه اول نسبت به آنها حساسیتی نشان نمیدهند. فتنهانگیزان به صورت آرام سنگرهای اجتماعی و دینی را یک به یک فتح میکنند و یا سنگرنشینان را با خود همسو مینمایند و یا دست کم آنان را نسبت به هدف پنهانی خود مغفول میکنند. بسیاری از مردم عادی متوجه نمیشوند که اینان دشمناند و لذا نمیتوانند رفتاری متناسب با رفتار یک دشمن را با آنان تنظیم نمایند.
2. فضای گردبادی «یَحُمْنَ حَومَ الریاح، یُصِبْنَ بلداً و یُخْطِئْنَ بلداً.» افراد به هنگام گرفتار آمدن در فضای گردبادی هوش و حواس خویش را از دست میدهند و اندیشة خود را به درستی نمیتوانند به کار گیرند. به همین دلیل ممکن است در جهتی صد در صد خلاف هدف اصلی خود به راه بیافتند. حتی اگر کسی از بیرون گردباد به آنان بگوید مسیر خود را اشتباه میروید، اصلاً نمیشنوند و اگر هم بشنوند، نمیتوانند تصمیم درستی اتخاذ نمایند. این درست شبیه فضای فتنه است.
وجه دیگر این تشبیه این است که همانگونه که گرفتار شدگان در فضای گردبادی اختیار خود را از کف مینهند و همچون پر کاهی میمانند که به هر جا خاطرخواه گردباد باشد، خواهند رفت؛ فتنه زدگان نیز چنین حالتی دارند؛ عملاً افسار حرکت آنان در اختیار فضای غبارآلودی است که فتنهانگیزان ایجاد کردهاند.
وجه دیگر این تشبیه این است که فتنه نیز همچون گردباد است که اختیار آن در دست کسی نیست. حتی در اختیار مبدء گردباد نیست. وقتی گردباد فتنه در فضای جامعه به حرکت درآید کنترل آن حتی در اختیار فتنهگران نیست.
3. آسیبزنندة آگاهان
«اصاب البلاء مَن ابصر فیها، و اخطأ البلاءُ من عمِی عنها»: فتنهگران ابتدا میکوشند «شخصیت» و یا حتی «شخص» کسانی که پشت پردة افکار و اندیشهها و نقشههای آنان را میدانند ترور کرده و از سر راه خود بردارند. به همین دلیل، کسانی که از فتنهها آگاهی دارند و نسبت به آنها هشدار میدهند، مورد غضب ارباب فتنه قرار میگیرند. بیجهت نیست که در فتنة اخیر بیشترین حملات به ساحت مقام معظم رهبری صورت گرفت. او بود که فتنه را به زیبایی شناخت و فرمول فتنه را کشف کرد و از همان ابتدا سرانجام آن را برای همة ملت ایران به صراحت تبیین نمود و نهایتاً با کمک یاران بصیر و ملت وفادارش چشم فتنه را از حدقه بیرون کشید.
4. فروخورندة فتنهگران فتنهگران عموماً گمان میکنند آتش فتنه صرفاً خرمن مخالفانشان را میسوزاند و به خود آنان آسیبی وارد نمیشود! در حالی که فتنهگران و فتنهانگیزان خود هیزم آتش فتنه خواهند شد: «من شَبَّ نار الفتنة کان وَقوداً لها.» این بدان دلیل است که فتنهها همچون گردبادند که اختیار آنها از دست گردانندگانشان خارج میشود به همین دلیل منافع خود آنان را نیز با خود میبرد.
5. شخصیتمحوری به جای حقیقت محورییکی دیگر از ویژگیهای فتنه، شخصیتمحوری به جای حقیقتمحوری است. در شرایط فتنه، شخصیت افراد است که معیار حقیقت قرار میگیرد! شخصیت افراد و سوابق درخشان آنان، راهزن اندیشه و فکر انسان میشود. تمرکز بر گذشتة افراد و بزرگنمایی پیشینة آنان، مانع دیدن وضعیت فعلی و پیشبینی آیندة آنان خواهد شد. خزیمة بن ثابت، هر چند در رکاب امام علی به صحنة نبرد آمد، اما شمشیر خود را از نیام بیرون نیاورد و هرگز به خود اجازة مبارزه با اصحاب جمل را نداد! امام علی در پاسخ یک شخص متحیر: «به راستی که امر بر تو مشتبه شده است؛ حق و باطل با میزان شخصیت افراد شناخته نمیشوند. حق را بشناس تا اهل حق را نیز بشناسی؛ و باطل را بشناس تا اهل باطل را نیز بشناسی.» (3)
6. مشتبهسازی حق و باطل«اذا اقبلت شَبَّهتْ و اذا ادبرت نبَّهتْ»: یکی از ویژگیهای فتنه این است که حق و باطل را با هم مشتبه میسازد. سران فتنه با ترفندهای مختلف و با استفاده از ابزارهای تبلیغی و رسانهای و با بهره برداری از نفوذی که در افکار عمومی دارند و بعضاً با استخدام چهرههای موجّه و مقبول اجتماعی و سیاسی و دینی تلاش میکنند امور باطل را حق جلوه دهند. به همین دلیل امام علی، یکی از ویژگیهای فتنه را چنین معرفی میکند که با شبهه وارد میشود. فتنه بر بستر شبهه و ابهام میروید. فتنهانگیزان از فضاهای شبههآلود و مبهم بیشترین بهره را میبرند. آن حضرت در جاهای دیگر نیز همگان را توصیه میکند که از شبهات دوری کنند، زیرا شبهات زمینهساز فتنه و وسیلهای برای گمراهی مردماند: «از شبهه دوری کنید؛ زیرا شبهه به قصد فتنه و گمراه کردن ساخته شده است.» آن حضرت ضمن نامهای خطاب به معاویه مینویسد: «از شبهه و آمیختگی آن به حق و باطل بپرهیز. زیرا دیر زمانی است که فتنه پرده بر خود افکنده و تیرگیهای آن دیدهها را پوشانده است.» (4)
عوامل پیدایش فتنه
انمابَدءُ وقوعِ الفِتَن اهواءٌ تتبع و احکامٌ تُبتَدَع، یُخالف فیها کتاب الله و یتولی علیها رجالٌ رجالاً علی غیر دین الله.
همانا پیدایش فتنهها هواهایی است که پیروی میشوند و بدعتهایی است که گذارده میشوند. در چنین شرایطی با کتاب خدا مخالفت میشود و مردانی مردان دیگر را پیروی میکنند. (5)
1. خودخواهی و هواپرستیخودخواهی موجب میشود در مواردی که خواستههای انسان با موازین دینی و الهی سازگاری ندارد، به توجیه رفتارش و یا به تأویلهای ناشایستهای از معارف دینی دست بزند. از دیدگاه چنین افرادی معیار ارزش کارها، موافقت و سازگاریشان با هوسها و خواهشهای نفسانی آنان است. هر کاری که مطابق امیال و خواستههای آنان باشد، خوب و هر کاری که مخالف امیال و اهداف شخصی و گروهیشان باشد، بد است.
تحلیل روانشناختی مسأله به این صورت است که برخی افراد تأثیرگذار در جامعه از حکومت وقت توقعاتی شخصی دارند، توقعاتی از قبیل دستیابی به پست و مقام، یا بهرهبرداری بیشتر از ثروتها و امکانات ملی و امثال آن. اما میبینند توقعات و خواستههای آنان به دلیل غیر قانونی و ناعادلانه بودن مورد توجه حکومت عدل قرار نمیگیرد. اینان برای تحقق خواستههای خود و دستیابی به امیال و هوسهایشان اقدام به راهاندازی تشکلات، گروهها، حزبها، جبهههایی میکنند. ویترین فعالیت خود را مبارزه با بیعدالتی و بیقانونی قرار میدهند. اما پشت پردة اقدامات آنان چیزی جز ریاستطلبی و خودخواهی و حب جاه نیست.
یکی از نشانههای تشکیلات و احزاب فتنهانگیز و فتنهخیز این است که معمولاً بعد از یک ناکامی و شکست در دستیابی به قدرت تأسیس میشوند.
2ـ ریاستطلبیطلحه و زبیر نخستین کسانی بودند که با امام علی بیعت کردند؛ اما پس از پایان مراسم بیعت، خصوصی به نزد آن حضرت رفتند و خواستار مشارکت در امر حکومت شدند! و ادعا کردند که اساساً انگیزة اصلی آنان از بیعت همین بوده است! و به امام علی تأکید کردند که باید در امور حکومتی و تصمیمات کلان کشوری با آنان رایزنی شود و از اینکه آن حضرت در تصمیمات خود و تقسیم قدرت و نحوة توزیع ثروت با آنان مشورت نمیکند سخت برآشفته و معترضانه از آن حضرت توضیح خواستند! آنان وقتی دیدند که نمیتوانند در تصمیمات حکومت مرکزی به سود خود نقشآفرینی کنند؛ از امام علی خواستند دست کم مسؤولیت برخی مناطق جهان اسلام از قبیل بصره و کوفه را به آنان واگذارد و مدعی بودند با این کار شاید اندکی از حق از دست رفتة آنان در دوران خلفای گذشته جبران شود! و وقتی که از این راه هم نتوانستند به مقصود خود برسند، فتنة جمل را راهاندازی کردند.
عامل اصلی ایجاد فتنة صفین نیز همین ریاستطلبی و خودخواهی و هواپرستی حاکمان شام بود. معاویه سالها بعد از شهادت امام علی به صراحت بیان کرد که جنگ او با آن امام و یارانش برای دفاع از اسلام و ارزشهای اسلامی نبوده است. هدف او احیای روزه و نماز و حج و زکات نبوده است. او به دنبال حکومت و ریاست و خلافت بوده است.
پی نوشت ها1 ـ منصور طبیعی، کالبد شکافی فتنه(جامعه شناسی شورشهای اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع)،تهران: سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی، دفتر سیاسی، 1381،ص24ـ 21.
2 ـ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: انتشارات امیر المؤمنین(ع)، 1386،ص123
3 ـ احمد حسین شریفی، موج فتنه از جمل تا جنگ نرم، تهران: کانون اندیشه جوان، 1388،ص9ـ 5.
4 ـ همان.
5 ـ نهج البلاغه، پیشین، خطبه 50،ص 71