گام‌های نرم‌تر/ گزارش نوامبر 2010 آمانو چه می‌گوید؟

مهدی محمدی: یوکیا آمانو، مدیر کل ژاپنی آژانس بین المللی انرژی اتمی چهارمین گزارش خود درباره ایران را روز 2 آذر 1389 (23 نوامبر 2010) منتشر کرد. این گزارش اگرچه محرمانه است اما در همان لحظات اول توسط منابع غربی منتشر شد و رسانه های مختلف به تحلیل آن پرداختند. گزارش نوامبر بویژه از دو جهت اهمیت دارد. نخست اینکه این گزارش در فاصله ای کوتاه از مذاکرات 14 آذر (5 دسامبر) ایران و گروه 1+5 منتشر می شود و مهم است که روشن شود غربی ها در آستانه مذاکرات، آژانس را وادار به در پیش گرفتن چه رویه ای کرده اند؟ تجربه گذشته نشان داده که طرف غربی همواره نیت مذاکراتی خود را پیش از مذاکرات، در گزارش های آژانس عیان کرده است. و وجه دوم اهمیت این گزارش این است که یکی دو روز مانده به انتشار آن، رسانه های غربی اخبار و گزارش های مفصلی منتشر کردند در این باره که ایران عملیات غنی سازی را در نطنز متوقف کرده است. تمامی این رسانه ها در گزارش های خود به اظهارات دیپلمات هایی آگاه استناد کرده بود که می گفتند به گزارش آمانو دسترسی دارند. این دیپلمات ها توقف ادعایی خود را به تاثیر ویروس استاکس نت یا تصمیم سیاسی ایران در آستانه مذاکرات ربط می دادند و نتیجه می گرفتند که ایران خودش هم فهمیده در مذاکرات با 1+5 دست پایین را دارد و لذا پیشاپیش کوتاه آمده است. در ایران، روشن بود عملیات غنی سازی طبق برنامه در نطنز ادامه دارد و سوال این بودکه آژانس چگونه می تواند این حقیقت را وارونه جلوه بدهد؟ این موضوع هم بر اهمیت انتشار متن گزارش نوامبر می افزود خصوصا از این جهت که معلوم شود آژانس وضع فنی برنامه ایران را چگونه گزارش کرده است.

 
این یادداشت، مباحث سیاسی، فنی و حقوقی گزارش نوامبر را از خلال بازخوانی متن آن بررسی می کند.
 
الف- وضع فنی برنامه ایران
 
1- مدیر کل در پ 4 یک تغییر فنی نسبت به گزارش قبلی گزارش می کند. می گوید تا 5 نوامبر 2010 کلا 54 مجموعه 164 تایی از ماشین های سانتریفیوژ در کارخانه نیمه صنعتی تولید سوخت در نطنز نصب شده بود (8856 ماشین). علاوه بر این، می گوید از این تعداد به 29 آبشار گاز تزریق می شد (4756 ماشین). این یعنی بیشتر از نصف ماشین ها تا 5 نوامبر (18 روز قبل از انتشار گزارش) گاز دریافت می کرده و مشغول غنی سازی بوده است. از همین جا می توان فهمید که توقفی در عملیات تزریق گاز به ماشین های سانتریفیوژ وجود نداشته است.
 
2- نکته فنی دومی که در پ 4 گفته می شود این است که ایران برای اولین بار تصمیم گرفته 6 آبشار را برای جای دادن 174 ماشین در آن اصلاح کند. آبشارهای ایران تا قبل از این، همه 164 تایی بوده است.
 
3- در پپ 6 و7 می گوید که از فوریه 2007 یعنی زمان آغاز عملیات غنی سازی در نطنز، مجموعا 34737 کیلوگرم UF6 خام به تاسیسات تزریق شده و تا 17 اکتبر 2010 (36 روز قبل از انتشار گزارش) 3183 کیلوگرم UF6 با درصد غنای پایین تولید شده است. پ 6 از گزارش قبلی (سپتامبر 2010) (1) می گفت که ایران تا 6 اوت 2010، 2803 کیلوگرم UF6 کم غنی شده تولید کرده بود. این نشان می دهد که ایران از 6 اوت تا 31 اکتبر 2010 (85 روز) 380 کیلوگرم UF6 کم غنی شده تولید کرده است که حکایت از تولید به طور متوسط روزانه 5/4 کیلو اورانیوم کم غنی شده در تاسیسات نطنز دارد. این هم شاهد دیگری است بر اینکه هیچ توقفی در کار نطنز نداشته است.
 
4- پ 10 نشان می دهد ایران فعالیت تحقیق و توسعه خود بر روی ماشین های سانتریفیوژ جدید را همچنان با دو ماشین IR-4 و IR-m2 ادامه می دهد. عدم وجود دورریز و ترکیب محصول و دور ریز در این بخش نشان می دهد ایران فعلا از کار روی نسل های بعدی ماشین های سانتریفیوژ هدفی جز مطالعه و افزایش مهارت ندارد.
 
5- در پپ 12و 13 می گوید از 9 فوریه تا 19 نوامبر 2010 جمعا با تزریق 352+5/62 (5/414) کیلوگرم UF6 کم غنی شده به آبشارهای 1 و 6 از PFEP، 1/25+8/7 (33)کیلوگرم UF6 20 درصد غنا تولید شده است. این در حالی است که در پ 12 از گزارش قبلی (سپتامبر 2010) گفته بود ایران در فاصله 9 فوریه تا 20 اوت 2010، با تزریق 310 کیلوگرم UF6 کم غنی شده، 22 کیلو هگزا فلوراید اورانیوم با غنای 20 درصد غنا تولید کرده بود. این نشان می دهد ایران در فاصله 20 اوت تا 19 نوامبر (29 روز) 11 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنا تولید کرده است. نکته مهم در اینجا این است که پ 13 نشان می دهد غنی سازی 20 درصد تا 19 نوامبر یعنی تا 4 روز قبل از انتشار گزارش ادامه داشته و هیچ توفقی در روند آن رخ نداده است.
 
6- در پ 16 آژانس خبر از اتفاقات فنی جدید در فردو می دهد که نشان دهنده این است که ایران به رغم فشارها به فعالیت خود در فردو هم ادامه داده است. آژانس می گوید ایران در نامه ای به تاریخ 26 سپتامبر 2010 آن را مطلع ساخته که بنا دارد طرح کلی این تأسیسات را به یک ساختار جدید شامل 12 آبشار برای اهداف تولید و 4 آبشار برای اهداف تحقیق و توسعه‌ای تغییر دهد.
 
7- در پ 17 آژانس تایید می کند که تا 14 نوامبر 2010 (12 روز قبل از انتشار گزارش) هیچ ماشینی وارد این تاسیسات فردو نشده و هیچ نوع آلودگی رادیواکتیو هم در آن دیده نشده است. این نشان می دهد هیچ کدام از جوسازی های رسانه های غربی دربار فعالیت فردو صحیح نیست.
 
8- در پ20 می گوید که: «آژانس می‌تواند تأیید کند که هیچ نشانه‌ای از فعالیت‌های مرتبط با بازفرآوری در ایران ‏صرفا در ارتباط با تأسیسات راکتور تحقیقاتی تهران و همچنین تأسیسات تولید ‏رادیوایزوتوپ مولیبدنیوم، ید و زنون (‏MIX‏) و نیز تمامی تأسیسات دیگر که آژانس به آن ‏دسترسی دارد، وجود ندارد». ‏این بدان معناست که در ایران هیچ نوع عملیات بازفرآوری وجود ندارد در حالی که درخواست توقف بازفرآوری جزو درخواست های قطعنامه های شورای امنیت از ایران است. سوال این است: چیزی را که وجود ندارد چگونه می توان متوقف کرد؟ لحن و جمله بندی این بخش، نسبت به لحن و جمله بندی گزارش قبلی (سپتامبر 2010) تا حدود زیادی مثبت تر وملایم تر است. مدیرکل در پ 19 از گزارش قبلی نوشته بود: «آژانس به نظارت بر استفاده از سلول داغ در رآکتور تحقیقاتی تهران (‏TRR‏) و تاسیسات ‏تولید رادیوایزوتوپ مولیبدن، ید و زنون (‏MIX‏) ادامه داده است. آژانس یک بازرسی و ‏یک ‏DIV‏ در ‏TRR‏ را در 1 اوت 2010 و یک ‏DIV‏ را در تاسیسات ‏MIX‏ در تاریخ 31 ‏ژوئیه 2010 انجام داد. هیچ گونه شواهدی در مورد بازفرآوری و فعالیت‌های مربوطه در ‏این تاسیسات مشاهده نشده است. در حالی که ایران اظهار داشته است که فعالیت‌های ‏مرتبط با بازفرآوری در ایران وجود ندارد، آژانس تا زمانی که اجرای پروتکل الحاقی ‏توسط ایران امکان‌پذیر نباشد، می‌تواند این موضوع را فقط در رابطه با این دو تاسیسات تایید ‏کند».‏ درست است که آژانس درگزارش نوامبر 2010 هم همچنان سعی کرده تایید نهایی عدم وجود بازفرآوری در ایران را به درخواست غیر قانونی اجرای پروتکل الحاقی مشروط کند، اما این بار تحت فشار ایران و جنبش غیرمتعهدها مجبور شده ادبیات نرم تری را به کار ببرد و از جمله تایید کند که بازفرآوری علاوه بر دو تاسیسات یاد شده، در هیچ تاسیسات دیگری که آژانس در ایران به آن دسترسی دارد وجود ندارد. این دقیقا به این معناست که آژانس می خواهد بگوید در ایران هیچ فعالیت بازفرآوری وجود ندارد اما به دلایل مشخصا سیاسی عبارت خود را کمی پیچیده کرده است.
 
9- در پ 24 می گوید که ایران تا 9 نوامبر2010 هنور نصب تجهیزات لازم برای تولید سوخت راکتور تهران را آغاز نکرده است. بنا بود عملیات تولید سوخت راکتور تهران در UCF اصفهان در نوامبر 2010 آغاز شود.
 
ب- مباحث حقوقی
 
1- در پ 5 تایید می کند که در دوره زمانی حدودا یک ساله 18 نوامبر 2008 تا 22 نوامبر 2009 راستی آزمایی تعادل مواد (حسابرسی) هیچ انحرافی را نشان نمی دهد.
 
2- در پ 8 تایید می کند تاسیسات نطنز کاملا بر اساس اطلاعات طراحی ارائه شده فعالیت کرده است.
 
3- در پ 6 می گوید آژانس همچنان قادر به راستی آزمایی فهرست اقلام فیزیکی در نطنز است.
 
4- در پ 7 می گوید که: «مواد هسته‌ای در تاسیسات غنی‌سازی سوخت (شامل تزریق، محصول و دور‌ریز) بهعلاوه تمام آبشارهای نصب شده و ایستگاه های تزریق و تخلیه تحت نظارت و کنترل آژانس باقی هستند». معنای روشن این بند این است که هیچ چیز در نطنز از چشم آژانس پنهان نیست و هرگونه ابراز نگرانی نسبت به این تاسیسات فاقد مبنای واقعی است.
 
5- در پ 12 می گوید آژانس در PFEP هم قادر به راستی آزمایی موجودی اقلام فیزیکی هست. این هم نشان می دهد غنی سازی به طور کامل زیر نظر آژانس است.
 
6- در پ 14 می نویسد: «آژانس تا 12جولای 2010، بر اساس نتایج آزمایش نمونه‌های محیطی بدست در تاسیسات غنی‌سازی آزمایشی سوخت و سایر فعالیت های راستی‌آزمایی، به این نتیجه رسید که این تاسیسات همانگونه که توسط ایران در پرسشنامه اطلاعات طراحی اعلام شده بود، فعالیت کرده‌اند». این نشان می دهد میان آنچه به آژانس گفته شده و آنچه درون تاسیسات انجام می شود هیچ مغایرتی وجود ندارد.
 
7- در پ 17 یک بحث حقوقی بسیار مهم از قول ایران نقل می شود. آژانس از ابتدای اظهار فردو در سپتامبر 2009 مکررا از ایران خواسته است اطلاعات بیشتری را درباره زمان بندی طراحی و ساخت تأسیسات غنی‌سازی سوخت فردو و هدف اصلی آن ارائه کند. آژانس همچنین چندین‌بار بر نیاز به دسترسی به شرکت های درگیر در طراحی و ساخت تأسیسات فردو تأکید کرده است. پاسخ ثابت ایران به این اظهارات همواره این بوده است که «هیچ مبنای قانونی» برای این درخواست ها وجود ندارد و ایران صرفا طبق موافقت نامه پادمان های خود با آژانس همکاری خواهد کرد. آژانس در این پ می نویسد: «ایران در نامه ای به تاریخ ایران 16 نوامبر 2010 اعلام کرد که بیانیه‌های این کشور در ارتباط با ‏زمان بندی و هدف تأسیسات غنی‌سازی فردو باید از سوی آژانس به عنوان "یک حقیقت" ‏در نظر گرفته شود و اینکه درخواست آژانس برای دسترسی به شرکت‌های درگیر در ‏طراحی این تأسیسات و همچنین اسناد طراحی بیشتر این تأسیسات، نه تنها در تطابق با ‏توافقنامه پادمان‌ها نیست بلکه فراتر از پروتکل الحاقی نیز به حساب می‌آید».(2)
 
8- در پ 24 آژانس تایید می کند که تمامی UF6 تولید شده در اصفهان تحت نظارت آن است.
 
9- در پ 26 می گوید که آژانس بر سوخت بوشهر را هم نظارت کامل دارد: «ایران در ماه می سال 2000 میلادی پرسش نامه اطلاعات طراحی نیروگاه اتمی بوشهر را ‏تحویل آژانس داد. آژانس از نوامبر 2000 به طور دایم در حال بررسی و تایید طرح‌ها در ‏نیروگاه اتمی بوشهر بوده است. در 26 نوامبر سال 2007 و قبل از انتقال محموله سوخت ‏تازه برای نیروگاه بوشهر از روسیه، این محموله پس از بررسی های لازم توسط آژانس، ‏تایید و مهر و موم شد».
 
10- در پ 31 باز با لحنی تعدیل شده از ایران می خواهد در تصمیم خود برای عدم پذیرش 38 بازرس که در 16 ژانویه 2007 ارائه شده تجدید نظر کند. در ابتدای این بند از ایران بابت پذیرش بازرسان جدید تشکر شده است. این اتفاقی است که عینا در گزارش های قبلی هم رخ داده بود.(3)
 
11- پ 34 حاوی نکته مهمی است. آژانس برای نخستین بار از زمان انتصاب یوکیا آمانو و در یک حرکت نادر در کنار اشاره به موضوع مطالعات ادعایی، به این مسئله هم اشاره کرده که یک مدالیته (برنامه کاری) بین ایران و آژانس در سال 2007 وجود داشته که ایران به تعهد خود طبق آن برنامه کاری عمل کرده است. از جمله همانطور که آژانس به صراحت می گوید بخش اعظم آن برنامه کاری، کامل شده و در مورد مطالعات ادعایی هم ایران به تعهد خود طبق مدالیته که ارائه یک ارزیابی بوده، در می 2008 عمل کرده است. آژانس می نویسد: «بخش اعظم فعالیت های مورد اشاره در برنامه کاری که در سال 2007 مورد توافق ایران و آژانس قرار گرفت (INFCIRC/711)تکمیل شده است هنوز هم مواردی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. بر اساس این برنامه کار، ایران ملزم بود ارزیابی مدارک مربوط به تحقیقات خود که امکان دسترسی ایران به آن‌ها از طریق آژانس امکان‌پذیر شده بود را در اختیار آژانس قرار دهد. آژانس از ایران به واسطه دریافت گزارش 117 صفحه‌ای می 2008 قدردانی می‌کند که البته ایران مدعی تقلب و دستکاری این سند است». سوالی که در باره ایران بند مطرح است این است که چرا آژانس در 3 گزارش قبلی خود به این موضوع هیچ اشاره ای نمی کرد و چنان گزارش می داد که گویی اصلا مدالیته ای وجود نداشته است؟ اگرچه روایت آمانو از مدالیته اوت 2007 کامل نیست و از جمله به این موضوع اشاره نمی کند که ایران تمامی مسائل باقی مانده در گذشته برنامه هسته ای خود را طبق این برنامه کاری حل کرده و مطالعات ادعایی هم در این سند به عنوان یک «موضوع» (issue) در نظر گرفته نشده بود، ولی نفس اشاره به برنامه کاری اوت 2007 در کنار مسئله مطالعات ادعایی نشان دهنده این است که آژانس پذیرفته در روند پیشین گزارش دهی آن یک نقص جدی وجود داشته است. در واقع انعکاس این مطلب در گزارش نوامبر 2010 نوعی اعتراف ضمنی از جانب آژانس به این نکته است که در گزارش های پیشین صرفا به دلیل تاثیرپذیری از فشارها و ملاحظات سیاسی بخشی از واقعیت های مهم موجود در پرونده هسته ای ایران را منعکس نکرده است. سوالی که اکنون آژانس باید به آن پاسخ بدهد این است که اگر این موضوع قابل گزارش بوده چرا در گزارش های قبلی به آن اشاره نمی کرده و اگر قابل گزارش نبوده چرا در این گزارش منعکس شده است؟ این سوال چالشی جدی برای آژانس خواهد بود تا از برخورد سلیقه ای و گزینشی با اطلاعاتی که در اختیار دارد، خودداری کند. دکتر سلطانیه در نشست سپتامبر 2010 شورای حکام، یک جمع بندی دقیق از اعتراض ایران به نحوه گزارش دهی آژانس از مطالعات ادعایی انجام داده که به دلیل اهمیت موضوع آن را عینا در اینجا نقل می کنیم. دکتر سلطانیه می گوید: « مطلب مهم دیگر در رابطه با باصطلاح " مطالعات ا دعایی" است. آژانس بایستی به خاطر داشته باشد که طبق ‏مدالیتی حل و فصل موضوعات باقیمانده ‏(INFCIRC/711) این یک موضوع باقیمانده نیست. بعلاوه ‏همانگونه که از سوی مدیرکل قبلی اعلام شده این واقعیت که مطالب مربوطه به مطالعات ادعایی فاقد اصالت ‏بوده، هیچ گونه مواد و قطعات هسته ای در رابطه با مطالعات ادعایی وجود نداشته است در این گزارش حذف ‏شده اند. درهمین زمینه مفهوم " ابعاد نظامی احتمالی "یقینا خارج از چارچوب مدالیتی (INFCIRC/711) که ‏قبلا درمورد آن با آژانس مذاکره و ‏ مورد توافق قرار گرفته و همچنین شرح وظایف آژانس قرار می گیرد.‏ مایه بسی تاسف است که علیرغم توضیحات تفصیلی ما قبل از توزیع گزارش، گزارش مدیرکل واقعیاتی را که ‏قبلا از سوی سلفش بر اساس گزارش بازرسان و بدبنال صدها ساعت بازرسی گسترده گزارش شده بود کاملا از ‏قلم انداخته است. نادیده انگاشتن کامل برنامه عمل (INFCIRC/711) که در سال 2007 توسط روسای سه ‏بخش آژانس شامل معاون مدیرکل، حقوقی و روابط خارجی مورد مذاکره قرار گرفته و متعاقبا به تایید شورای ‏حکام رسید، موجب تضعیف ابتکار صادقانه مدیرکل قبلی بوده و مایه نگرانی جدی می باشد. به همگان بویژه ‏آقای مدیرکل یادآور می شوم که طی 7 سال گذشته ادعاهای متعددی درخصوص سایتهای نظامی از سوی ‏ایالات متحده مطرح گردید که بواسطه راستی آزمایی طولانی و گسترده آژانس ثابت شد که تمامی آنها بی ‏پایه می باشد».
 
12- پ 37 یک نمونه مثال زدنی از سیاسی کاری های آمانو است. او در پاراگراف می نویسد: «درحالی که آژانس همچنان توانسته است عدم انحراف مواد هسته ای اعلام شده در ایران ‏را ‏تایید نماید، اما برای اینکه آژانس بتواند تایید کند که تمام مواد هسته ای ایران برای ‏فعالیت های ‏هسته ای صلح آمیز هستند، ایران همکاری لازم را به عمل نیاورده است».‏ ‏برای اینکه تفاوت ها روشن شود بهتر است ببینیم محمد البرادعی همین موضوع را چگونه گزارش می کرد. او در مجموعه گزارش های خود در مورد برنامه هسته ای ایران عبارات یکسانی را در این مورد به کار برده و آن را در طول زمان تغییر نداده است. به عنوان نمونه، البرادعی در پ 22 از گزارش سپتامبر 2008 خود –که جزو آخرین گزارش هایی است که او درباره برنامه هسته ای ایران ارائه کرده- می نویسد: «آژانس قادر بوده است راستی آزمایی عدم انحراف مواد هسته ای اظهار شده را در ایران ادامه ‏دهد. ایران دسترسی آژانس را به مواد اظهار شده هسته ای فراهم نمود و گزارش های لازم ‏حسابرسی مواد در رابطه با مواد و فعالیت های هسته ای اظهار شده را در اختیار آژانس قرار داده ‏است». ‏وی در پ 23 از همان گزارش می نویسد: «پروتکل الحاقی را مرحله اجرا در نیاورد، آژانس قادر نخواهد بود که تضمین معتبری را در ‏خصوص عدم وجود مواد و فعالیت های هسته ای اظهار نشده در ایران، ارائه نماید». ملاحظه می کنید که در گزارش های البرادعی میان دو مفهوم «مواد اظهار شده» و «مواد اظهار نشده» به صراحت تفکیک می شد. البرادعی مکررا تایید کرده است که مواد هسته ای اظهار شده ایران کاملا تحت نظارت و فاقد هرگونه انحرافی است و در مورد وجود یا عدم وجود مواد اظهار نشده هم بدون اینکه قضاوتی کند فقط می گوید تا زمانی که پروتکل الحاقی اجرا نشود، قادر به اظهار نظر نیست. آمانو اما، این تفکیک مفهومی مهم را کنار گذاشته و به طور فله ای فقط می گوید که به راستی آزمایی مواد هسته ای در ایران ادامه می دهد اما نمی تواند عدم انحراف «کل» مواد هسته ای موجود در ایران را تصدق کند. ابهامی که این نوع گزارش نویسی ایجاد می کند این است که گویی «کل» مواد هسته ای ایران چیزی بیشتر از آن چیزی است که ایران اظهار کرده است در حالی که نه آمانو و نه هیچ یک کشورهای غربی تا امروز قادر به ارائه یک شاهد جزئی هم نبوده اند که نشان دهد در ایران مواد، تاسیسات یا فعالیت اظهارنشده ای وجود دارد. آمانو به تغییر عبارت های موجود در گزارش های البرادعی تلاش می کند نوعی ابهام در سرنوشت مواد ایران را القا کند اما از آنجا که دستش از هر نوع بینه ای خالی است هرگز نتوانسته از حد لفاظی فراتر برود. سوال این است که چرا آمانو تفکیک مفید و روشن کننده بین «مواد اظهار شده» و «اظهار نشده» را کنار گذاشته است؟ هر وقت آمانو حاضر به پاسخ دادن به این سوال باشد، می توان تفاوت های گزارش نویسی حرفه ای و گزارش نویسی مغرضانه را بهتر درک کرد.(4)
 
13- در پ 38 آژانس به ناچار یک بار دیگر لحن خود را تغییر داده و عبارتی را در گزارش خود گنجانده است که در گزارش های قبلی وجود نداشت. در این پ آمده است: «آژانس اذعان می دارد که ایران پرسشنامه ‏اطلاعات طراحی (‏DIQ‏) اصلاح شده کارخانه غنی سازی سوخت فوردو و اعلام زود هنگام بارگذاری ‏سوخت در نیروگاه هسته ای بوشهر را به آژانس ارایه داده است». این بدان معناست که برخلاف آنچه رسانه ای های غربی دائما درصدد القاء آن هستند، ایران در برخی موارد، فراتر از تعهدات خود، درباره ارائه اطلاعات مربوط به برنامه هسته ای اش در حال همکاری با آژانس است.
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد